فهرست

پيش گفتار

   بخش نخست :تاريخچه ى حفظقرآن

   پيدايش حفظ قرآن

   اصطلاح حافظ در صدر اسلام

   اولين حافظ قرآن

   اهتمام صحابه به حفظ قرآن

   شمار حافظان قرآن در عصر رسول خدا(ص )

   قدرت حافظه ى عرب

   عوامل گسترش حفظ در صدر اسلام

   4 - جايگاه والاى حافظان

   5 - پاداش اخروى

   بخش دوم :جايگاه حفظ قرآن

   اهميت

   قرآن

   احاديث

   1 - هم نشينى با فرشتگان

   2 - در شمار بزرگان امت جاى گرفتن

   3 - ايمنى از عذاب الاهى

   4 - آبادى قلب

   5 - مشمول آمرزش الاهى

   6 - پاداش مضاعف

   7 - پذيرفته شدن شفاعت

   8 - بالاترين درجات بهشت

   9 - دريافت پاداش انبيا

   سيره

   1 - بخشش مجازات حافظان

   2 - حفظ قرآن در جايگاه مهريه

   3 - تقدم حافظان در صحنه هاى اجتماعى

   4 - اختصاص مستمرى از بيت المال

   نظر قاريان معروف جهان در مورد حفظ قرآن كريم

   1 - استاد احمد محمد بسيونى

   2 - استاد محمد محمود طبلاوى

   3 - استاد شحات محمد انور

   4 - استاد على پرهيزكار

   آ ثار حفظ قرآن

   1 - پاداش اخروى

   2 - هدايت انسان

   3 - آرامش روحى

   4 - نجات از تنهايى

   5 - فهم بهتر قرآن

   6 - تقويت حافظه

   1 - جلوگيرى از تحريف

   2 - عمل به قرآن

   3 - بهره مندى از عبادت

   1 - عبداللّه بن مسعود

   2 - جعفر بن ابى طالب

   3 - حافظان شهيد

   4 - حبيب بن مظاهر

   امتياز دانشگاه الازهر

   سخن شهيد ثانى

   اندرز آيت اللّه بروجردى

   سفارش امام خمينى

   سخنان مدير محترم حوزه ى علميه قم

   بخش سوم :روش حفظ قرآن

   شرطهاى اصلى

   1 - اشتياق قلبى

   2 - عزم و پشتكار

   3 - نظم و برنامه ريزى

   4 - آمادگى براى تكرار هميشگى

   5 - تعيين هدف

   عوامل مؤثر

   1 - نماز حفظ قرآن

   2 - ايجاد آمادگى معنوى

   3 - بهره گيرى از سحرگاهان

   4 - انتخاب مكان مناسب

   5.تمركز فكر

   6 - انتخاب نوع قرآن

   7 - آشنايى بازبان عربى

   ياد آورى

   8 - نوارهاى قرآنى

   انواع حفظ قرآن

   1 - نقطه ى شروع

   2 - كيفيت حفظ

   [كميت يا كيفيت ]

   3 - تثبيت محفوظات

   1 - قرائت در نماز

   2 - تكرار انفرادى

   3 - عرضه بر ديگران

   شيوه ى حفظ آيات همانند

   1 - تكرار

   2 - روش مقايسه

   3 - روش تناسب

   4 - روش قرداد

   بخش چهارم : گوناگون

   همگانى بودن حفظ قرآن

   1 - لطف الاهى

   2 - سخن معصومان

   3 - تجربه

   دوران كودكى

   ابن سينا

   سيد بن طاووس

   رودكى

   ابوالعيناء

   حافظ شيرازى

   ناصر خسرو

   ابن اثير جزرى

   ملك المحدثين

   انتاكى

   فرزدق

   فخرالدين عراقى

   شبلنجى

   شهاب الدين

   ابوالحسنات

   ابن اللبان

   جبرتى

   وظايف حافظ قرآن

   1 - فروتنى

   2 - حفظ اندوخته ها

   3 - پرهيز از اشتغال به كارهاى دنيوى

   4 - لزوم رو خوانى قرآن

   نكاتى چند درباره ى نونهالان

   1 - نقطه ى شروع

   2 - سرعت نبخشيدن به [حفظ]

   3 - پرداختن به بازى و تفريح

   4 - ايجاد علاقه در نو نهالان

   الف ) عوامل مؤثر پيش از ولادت

   ب ) عوامل مؤثر پس از ولادت

   اولين دوره

   دومين دوره

   سومين دوره

   چهارمين دوره

   پنجمين دوره

   ششمين دوره

   هفتمين دوره

   هشتمين دوره

   نهمين دوره

   دهمين دوره

   يازدهمين دوره

   دوازدهمين دوره

   سيزدهمين دوره

   چهاردهمين دوره

   فهرست مقالات , سخنرانى ها و مصاحبه ها درمطبوعات پيرامون حفظ قرآن كريم

   كتاب نامه ى حفظ قرآن

   منابع

 

 

سيماى حافظان نور (همراه با روش حفظ قرآن ) سيد مجتبى حسينى [و اذكرن مايتلى فى بيوتكن من آيات اللّه و الحكمة ان اللّه كان لطيفاخبيرا.
] آيـات الاهـى را كـه در خـانه هاى شما تلاوت مى شود, به خاطربسپاريد.
[ بدانيدكه ] همانا خداوند مهربان و از همه آگاه است .
احزاب / 34
پيش گفتار

قرآن بهترين و بالاترين هديه ى حضرت احديت است , كتابى كه انس با آن زندگى را زيبامى سازد و دل و جان را نشاط و آرامش مى بخشد: [الا بذكراللّه تطمئن القلوب .
] ((1))

آگاه باش كه دل ها با ياد خدا آرام مى گيرد.
در ميان كتاب هاى آسمانى , اين كتاب ويژگى هايى برجسته دارد.
حفظ يكى از اين ويژگى ها است كـه در هـيـچ ديـنـى جـز اسـلام ديـده نـمـى شـود.
حـضرت موسى با پروردگار چنين مناجات مى كرد:خداوندا, من در كتاب تورات امتى مى بينم كه انجيل شان درسينه هايشان جاى دارد و آن را از حفظ مى خوانند.
((2))

در صـدر اسـلام , تـلاوت , حفظ و تعليم و تعلم تنها به قرآن اختصاص داشت و اين كتاب همه چيز مـسـلـمـانـان بـه شـمـار مـى آمـد.
حـفظ قرآن توفيقى الاهى است كه نصيب هر كس نمى شود.
سعادت ,لياقت و همت را از سبب هاى برخوردارى از اين توفيق شمرده اند.
از آغـاز نـزول قـرآن تا كنون , قلب هاى بسيارى از انسان هاى پاك وبرجسته ظرف كلام وحى قرار گـرفـتـه , خـداوند به وسيله ى آنان كتاب خويش را از تحريف و دسيسه هاى شيطانى حفظ كرده است .
[انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون .
] ((3))

همانا ما قرآن را فرو فرستاديم و ما نيز آن را نگاه خواهيم داشت .
گروهى از دانشمندان و نويسندگان نام هاى حافظان كتاب آسمانى را جمع آورى كرده , به تبيين شيوه ى زندگى و خصوصيات فردى آنان پرداخته اند.
((4))

اين كار در جاى خويش پسنديده و در خـورسـتـايـش است .
فقدان كتابى جامع و منسجم درباره ى حفظ آيات الاهى و نيز غفلت بيش تر كـتـاب هـاى مـوجـود از جنبه ى ارزشى موضوع , نويسنده را بر آن داشت تا از زاويه يى نوين به اين پـديـده بـنـگـرد و بـا هـدف تبيين روش برتر حفظ قرآن كريم و جنبه هاى ارزشى آن مجموعه يى سـودمـنـد فراهم آورد.
كتاب حاضر ره آورد تلاشى است كه در پرتو اين انگيزه تحقق يافت و ابعاد گوناگون حفظ قرآن رادر چهار فصل زير مورد بررسى قرار مى دهد: 1.
تاريخچه ى حفظ قرآن 2.
جايگاه حفظ قرآن 3.
روش حفظ قرآن 4.
نكات گوناگون در پـايـان يـادآورى اين نكته نيز سودمند است كه اين كتاب باتوجه به سطح آگاهى هاى بيش تر مـؤمـنـان بـه مـوضـوع نـگـريـسته , ازمباحث فنى و تخصصى در حدامكان دورى گزيده است .
امـيـدوارم ,اكـنـون كه به اهتمام رهبر معظم انقلاب حضرت آيت اللّه خامنه اى -دام ظله العالى - مـسـئلـه ى حـفـظ قـرآن در كشور رونقى در خور يافته ,اين تلاش ناچيز سودمند افتد و از سوى حضرت احديت پذيرفته شود.
بخش نخست :تاريخچه ى حفظقرآن

خـداونـدا, مـن در كتاب تورات امتى مى بينم كه انجيل شان در سينه هايشان جاى دارد و آن را از حفظمى خوانند.
مناجات حضرت موسى پيدايش حفظ قرآن

پـيـامـبـر اسـلام در چهل سالگى به مقام شامخ نبوت برگزيده شد وقرآن در بيست و سه سال به مـنـاسـبـت رويدادهاى مختلف بر قلب مبارك وى فرود آمد.
در اين مدت , صحابه به سفارش آن حـضرت درنگهدارى آيات الاهى مى كوشيدند.
آن ها آيات الاهى را بر پوست واستخوان هاى شانه و دنده ى حيوانات , چوب هاى درخت خرما,سنگ هاى سفيد پهن , كاغذ و پارچه مى نگاشتند ((5))

و بـراى بـرخـوردارى از پـاداش معنوى به خاطر مى سپردند.
حفظ آيات الاهى نخستين گام در راه نـگاهبانى از قرآن به شمار مى آمد, زيرا از يك سوخط آن روز كوفى بود و به سبب نداشتن نقطه و اعـراب بـه شـكـل هـاى مختلف خوانده مى شد, و از سوى ديگر, تقريبا همه ى مردم بى سوادبودند وتنهاباحفظقرآن مى توانستندعشق خودبه كتاب خداوندراآشكارسازند.
هنگامى كه پيامبر اكرم (ص ) در غار [حرا] به سر مى برد,فرشته يى در برابرش حضور يافت و گفت : بـخـوان .
پيامبر فرمود:خواندن نمى دانم .
آن گاه بى هوش شد.
وقتى حضرت به هوش آمد,فرشته گفت : [اقراء باسم ربك الذى خلق ....] ((6))

امـام صـادق (ع ) فـرمـود: بـسـم اللّه الرحمن الرحيم .
اقراء باسم ربك ...
,اولين آياتى است كه بر نبى اكرم (ص ) نازل شد.
((7))

اولـيـن مـرحـلـه , مـرحـلـه ى قـرائت و به خاطر سپارى است ومرحله ى كتابت بعد از آن تحقق يـافـت .
((8))

از ايـن رو, آيـه هاى آغازين قرآن از [اقراء] سخن مى گويد و مراد از آن حفظ آيات در سينه ها است .
اكنون اين مسئله را در موارد مختلف زير مورد بررسى قرار مى دهيم : اصطلاح حافظ در صدر اسلام

واژه ى [حفظ] در زبان عرب در دو معنا به كار رفته است :
الف ) نگهدارى و نگهبانى ب ) به خاطر سپردن (ضد فراموشى ) ((9))

در قرآن مجيد, اين واژه و مشتقاتش تنها در معناى اول به كاررفته است .
[حافظ] اسم فاعل است و در اصـطـلاح عـلـوم قـرآنـى , بـه كـسـى مى گويند كه همه ى قرآن را با تجويد و ترتيل و به كار بـردن قـرائت قابل قبول قرآن شناسان به خاطر سپرده باشد.
همچنين به كسى كه بر سنن رسول اكـرم (ص ) احـاطـه داشـتـه , موارد اتفاق واختلاف آن را بداند و به احوال راويان و طبقات مشايخ آگاهى كامل داشته باشد, حافظ مى گويند.
((10))

برخى تعداد آن را نيز معين كرده اند و گفته اند بايد فرد صدهزار حديث با سند از حفظ باشد تا اين واژه بر او اطلاق شود.
((11))

در صدر اسلام , به خـاطـر سپارندگان قرآن را [حافظ] نمى خواندند و با واژه هايى چون [جماع القرآن ], [قراءالقرآن ], [حملة القرآن ] و [الماهر فى القرآن ] از آنان ياد مى كردند.
((12))

واژه ى حافظ پس از قرن اول يا نيمه ى دوم قرن هجرى ((13))

دراين معنا به كار گرفته شد.
البته واژه ها و تركيب هاى ياد شده در سراسر روزگار پيامبراسلام (ص ) به معناى كسى كه همه ى مـتـن قـرآن را بـه خاطر سپرده ,نبوده و پس از رحلت رسول اكرم (ص )چنين معنايى يافته است .
درزمان آن حضرت , از حافظ بخشى از كتاب خدا نيز با اين عبارت ها يادمى كردند.
((14))

اولين حافظ قرآن

حفظ آيات الاهى , از نخستين روزهاى نزول وحى آغاز شد.
پيامبر اسلام (ص ) نخستين حافظ قرآن بـه شـمـار مـى رفـت و بـراى فـراگـرفـتن و حفظ آن بسيار مى كوشيد.
آن حضرت همراه پيك وحى زبانش را حركت مى داد و شتاب مى كرد تا آنچه مى شنود فراموش نكند.
مرحوم طبرسى در شان نزول آيه ى [لاتحرك به لسانك لتعجل به .
ان عليناجمعه و قرءانه .
,] ((15))

[ اى رسـول ما ] در حال وحى , شتابان زبان به قرائت قرآن بگشاى كه ما خود آن را جمع كرده , [ در سـيـنـه ات ]نگاه مى داريم و بر تو مى خوانيم .
از ابن عباس چنين نقل مى كند:پيامبر اكرم (ص ) به سـبـب عـشـق شـديـدى كـه بـه دريافت و حفظ قرآن داشت هنگامى كه پيك وحى آيات را بر او مـى خـوانـد, همراه وى زبانش را حركت مى داد و شتاب مى ورزيد تا آنچه مى شنود فراموش نكند.
خـداونـد او را از ايـن كـار بـازداشـت و فرمود: ما آن را برايت جمع مى كنيم .
((16))

حضرت براى اطـمـيـنان كامل از محفوظات خويش آن هارا بر فرشته ى وحى عرضه مى كرد.
در روايات متعدد چـنـان مـى خوانيم كه پيامبراسلام (ص ) در ماه رمضان هر سال قرآن را, تا آن جا كه نازل شده بود, بـاجـبـرئيل مقابله و تكرار مى كرد, و در واپسين سال زندگى اش , بر خلاف گذشته , اين مقابله و تكرار را دو بار به انجام رساند.
((17))

اهتمام صحابه به حفظ قرآن

پـيـامبر اسلام (ص ) در نماز و هر فرصتى كه پيش مى آمد قرآن را باصداى بلند مى خواند و صحابه نيز همراه وى به فراگيرى و حفظ آن مى پرداختند.
وقتى صحابه آيه يا سوره يى را از رسول خدا مى شنيدند, چندين بار به حضرت مراجعه كرده , آنچه به خاطر سپرده بودند بر وى عرضه مى داشتند تا كيفيت حفظ را تاييد و تقرير كند.
((18))

به تدريج اهتمام برخى از صحابه در به خاطر سپردن آيات چنان فزونى يافت كه گروهى به حافظ و قـارى قـرآن شـهـرت يـافتند.
((19))

سيوطى در اين زمينه مى نويسد: چند تن از صحابه , كه به تـعـلـيم قرائت قرآن و حفظ آن شهرت داشتند, عبارتند از: على (ع ), عثمان , ابى بن كعب , زيد بن ثابت , ابوالدرداء, عبداللّه بن مسعود و ابوموسى اشعرى .
((20))

در اين عصر, زنان نيز پا به پاى مردان در عرصه ى قرائت و حفظقرآن كريم مى كوشيدند, چنان كه نـام هاى برخى زنان پيامبراسلام (ص ) چون عائشه , ام سلمه و حفصه و نيز ام ورقه بنت عبداللّه بن حارث ((21))

در ميان طبقات قاريان و حافظان به چشم مى خورد.
قرآنى كه اكنون در اختيار ما است , در پرتو فداكارى و تلاش صحابه در نگهدارى آيات چنين كامل مـانـده اسـت .
عبادة بن صامت مى گويد: پيامبر(ص ) هر مرد مهاجر را به يكى از ما مى سپرد, تا به وى قرآن بياموزيم .
در مسجد پيامبر(ص ) صداى تلاوت قرآن چنان بلندبود كه حضرت دستور داد صـداهـا را پـايـيـن آورنـد تـا مـوجـب اشتباه نگردد.
((22))

گاه اهتمام در حفظ قرآن چنان بالا مـى گـرفت كه براى اسقاط و ثبت يك حرف ميان صحابه نزاع و درگيرى پيش مى آمد.
درجمع عـثمانى (جمع دوم ) مى خواستند آيه ى [و الذين يكنزون الذهب و الفضة ] ((23))

را بدون [واو] در مـصـحـف ثـبـت كـنـنـد.
صـحابه مانع شدند و ابى بن كعب سوگند ياد كرد اگر [واو] را اسقاط كـنـنـد,شمشير مى كشد و با آنان مى جنگد.
سر انجام [واو] را ثبت كردند.
((24))

در زمان خلافت خليفه ى دوم روزى خليفه عبارت [...
والذين اتبعوهم باحسان ] ((25))

را بدون [واو] عطف خواند.
صحابه به رويارويى با وى پرداختند و او ناگزير آيه را با [واو] تلاوت كرد.
((26))

شمار حافظان قرآن در عصر رسول خدا(ص )

در زمـان رسـول خـدا, حافظان قرآن بسيار بودند.
شمار دقيق اين افراد در جايى ثبت نشده است , ولـى نـام بـرخـى از آنـان در مـنـابـع تـاريـخـى ديده مى شود.
بر اساس نقل تاريخ نگاران , در بئر مـؤنـه ((27))

حـدود هـفـتـاد تن و در جنگ يمامه ((28))

نيز همين تعداد حافظ قرآن به شهادت رسيدند ((29))

نام گروهى از حافظان صدر اسلام چنين است : الف ) حافظان مهاجر على (ع ),ابوبكر, عمر, عثمان , طلحة بن عبيداللّه , سعد بن ابى وقاص , عبداللّه بن مسعود, حذيفة بن يمان , سالم مولى ابى حذيفه ,ابوهريره , عبداللّه بن سائب , عبداللّه بن عباس , عبداللّه بن عمر,عبداللّه بـن عـمـرو بـن عـاص , عبداللّه بن زبير, تميم بن اوس , عقبة بن عامر, عمرو بن عاص و ابوموسى اشعرى .
ب ) حافظان انصار ابـى بن كعب , معاذ بن جبل , ابوحليم معاذ, زيد بن ثابت , سعدبن عبيد, مجمع بن جارية , انس بن مـالـك , ابوزيد بن قيس بن السكن ,عبادة بن صامت , ابوايوب , ابوالدرداء, فضالة بن عبيد و مسلمة بن مخلد.
ج ) حافظان زن عائشه , حفصه , ام سلمة و ام ورقه .
د) حافظان مشهور عصر نبوى على (ع ), ابى بن كعب , ابوالدرداء, معاذبن جبل , زيدبن ثابت ,عبداللّه بن مسعود, عثمان و ابوموسى اشـعـرى در شـمـار حـافـظـان مـشهور روزگار رسول خدا(ع ) جاى داشتند.
((30))

شاعرى نام گروهى از حافظان زمان پيامبر(ص ) را اين گونه به شعر در آورده است : لقد حفظ القرآن فى عهد احمد على و عثمان و زيد بن ثابت ابى , ابو زيد, معاذ و خالد تميم , ابو الدرداء و ابن لصامت ((31))

نا گفته پيداست كه در اين بخش تنها نام هاى حافظان كل قرآن مجيد ثبت شده است , زيرا در آن عصر شمار كسانى كه سوره يا آياتى از قرآن را به خاطر نسپرده باشند, بسيار اندك بود.
((32))

قدرت حافظه ى عرب

حـافـظـه ى قوى و حفظ سريع مطالب , نعمتى الاهى است كه عرب عصر جاهليت از آن برخوردار بود.
عرب آن روزگار در تيزهوشى , حافظه , صفاى طبع و سرعت انتقال ضرب المثل بود,زيراآنان بـه شـعـر وقـبيله ى خود عشق مى ورزيدند و قصيده هاى بلند وسلسله نسب هاى طولانى خود را حـفـظ مـى كـردنـد.
سـرعت حفظ وقدرت ذهن از ويژگى هاى بارز آنان شمرده مى شد.
روايات تـاريـخى وحتى افسانه هاى بازمانده از آن روزگار نيز بر اين امر تاكيد دارد, براى نمونه در تفسير نـوين چنين مى خوانيم : اصمعى قصيده ى صد بيتى رابا يك بار شنيدن به خاطر مى سپرد.
پسرش نـاگزير بود دو بار بشنود وغلامش سه بار.
وقتى شاعرى براى دريافت جائزه نزد خليفه قصيده يى مـى خـوانـد, اصـمعى مى گفت : قصيده از آن ديگرى است ومن آن را به خاطر سپرده ام .
آن گاه تـمـامـى آن را مـى خواند و مى گفت :پسرم نيز حفظ كرده است .
پسر كه دوبار شعر را شنيده بود, بـى درنـگ مـى خـواند.
سپس اصمعى مى گفت : غلامم نيز آن را مى داند.
آن گاه اونيز, قصيده را مى خواند و شاعر بى چاره سرگردان , تهيدست وشرمسار باز مى گشت .
((33))

از اين شگفت انگيزتر داستان مردى ژنده پوش است كه در بارگاه عمر بن عبدالعزيز به بزم شاعران گـام نـهـاد.
وقـتى خواستند بيرونش كنند, گفت : شايد من نيز از شعر آگاه باشم .
گفتند: پس بخوان .
او تمام انواع شعر را شمرد و پرسيد: از كدام نوع بخوانم ؟ گفتند: قصيده .
ژنده پوش همه ى انـواع قـصيده را نام برد, يكى را برگزيدند.
پرسيد:قافيه اش كدام حرف باشد؟ قافيه ى دشوارتر را نـام بردند.
او لب گشادو تا واپسين دقايق مجلس از آن نوع قصيده با قافيه ى مورد نظر خواند.
در پايان گفت : تا هر وقت حاضر به شنيدن باشيد, خواهم خواند.
((34))

از آن جا كه داستان ها و افسانه ها روحيه , صفات و جريان هاى موجود در اقوام را منعكس مى سازد, ايـن دو نـمـونـه مـى تـواند از اهميت حافظه و وجود حافظه هاى نيرومند نزد اعراب پرده بردارد.
سـرعـت حـفظ و قدرت حافظه در عرب چنان بود كه مى گويند: سينه هاشان انجيل هايشان بود, ذهـن هاشان دفتر نسب و تاريخ و حافظه شان ديوان شعر و افتخارات .
قرآن با نيروى بيانش آنان را شـگـفت زده ساخت .
آن ها در برابر آيات الاهى حيران شده , سرانجام دل را از غيركندند و به قرآن پيوستند.
((35))

عوامل گسترش حفظ در صدر اسلام

در مـيان كتب آسمانى , قرآن مجيد ويژگى هايى دارد كه سبب توجه خاص مسلمانان شده است .

حـفـظ و بـه خـاطـر سـپـردن ازجـلـوه هـاى ايـن تـوجه به شمار مى آيد.
اين سنت تنها به قرآن اخـتـصـاص دارد.
پـيشينيان تورات و انجيل را از رو مى خواندند و جزپيامبران شان , كسى آن را به خاطر نمى سپرد.
مسلمانان چنان بدين امراهتمام مى ورزيدند كه صحابه گاه بر سر وجود يا عدم يـك حرف بايكديگر درگير مى شدند.
برخى از عوامل گسترش اين امر در ميان مسلمانان عبارت است از: 1 - بلاغت و فصاحت قرآن هـيـچ مـلتى به اندازه ى عرب عصر بعثت شيفته ى سخن نبود و به آن عنايت نداشت .
نامى كه اين قـوم بـراى خـود بـرگزيد, نشان دهنده ى اين توجه و اهميت است .
آنان خود را عرب و ديگران را عجم مى خواندند.
اين بدان معنا است كه در باور آن ها تنها اين قوم خاص مى توانست مقاصد خود را شيوا و روشن بيان كند.
مردم اين منطقه ى جغرافيايى شعرها و سخنرانى ها را حفظ مى كردند.
كـتـاب خـدا, از نـظـر فصاحت و بلاغت و به كارگيرى الفاظ كلمات و تركيبات جملات , آن ها را شـگـفت زده ساخت و جذب كرد.
بنابراين , حتى كافران بدان دل بستند و به عنوان متنى در خور ستايش به حفظ آن پرداختند.
((36))

2 - مضمون زندگى بخش آيات الاهى قرآن مجيد كتاب زندگى است .
اصول و معارف و احكام الاهيى كه سعادت بشر را تامين و تضمين مى كند, در اين كتاب بيان شده است .
خداوند مى فرمايد: [ان هذالقرءان يهدى للتى هى اقوم .
] ((37))

به درستى اين قرآن [شما را] به سوى آنچه استواراست , راهنمايى مى كند.
[و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى ء.
] ((38))

و فرو فرستاديم بر تو اين كتاب را كه بيان كننده وروشن گر همه چيز است .
مـحـتـواى ارزش مند آيات الاهى , مردم را بر آن داشت در زندگى فردى و اجتماعى به آن توجه كنند و به حفظ آن اهتمام ورزند.
3 - اهتمام پيامبر به [حفظ] يـكـى از عـوامل مهم گسترش حفظ قرآن درصدر اسلام , تمايل فراوان نبى اكرم (ص ) به آن بوده اسـت .
بـى تـرديـد وقـتى امرى مورداهتمام و تشويق مكرر پيشواى جامعه قرار مى گيرد, در بين مردم رواج مى يابد و به خوبى ازآن استقبال مى شود.
پـيـامبر اسلام (ص ) به قرآن اهتمام مى ورزيد.
او نخستين حافظقرآن بود.
ومردم را نيز به تلاوت و حـفـظ آيـات الاهـى تـشويق مى كرد.
ابن مسعود مى گويد: نبى اكرم (ص ) به من فرمود: از قرآن برايم بخوان .
! گفتم : قرآن بر شما نازل شده , من بخوانم ؟! فرمود: آرى , دوست دارم قرآن را از ديگرى نيز بشنوم .
من سوره ى نساء را آغاز كردم و تا آيه ى چهل و يك خواندم .
اشك از چشمان حضرت جارى شد و فرمود: براى من كافى است .
((39))

مسلمانان - كه رسول خدا(ص ) را بسيار دوست داشتند و براى خشنودى وى از جان و مال خويش مى گذشتند - ((40))

مسئله ى حفظقرآن را جدى گرفتند و در راس برنامه هاى خود قرار دادند.
4 - جايگاه والاى حافظان

حافظان قرآن در صدر اسلام از جايگاهى ويژه برخودار بودند.
بزرگان دين و مردم آن ها را احترام و تـشـويـق مـى كردند و به پست هاى كليدى و ارزش مند مى گماردند.
مالك بن انس مى گويد: كسى كه سوره ى بقره و آل عمران را به خاطر سپرده بود, در نظر ما بزرگ مى نمود.
((41))

مولوى در اين زمينه چنين سروده است : ربع قرآن هر كه را محفوظ بود جد فينا از صحابه مى شنود

 5 - پاداش اخروى

پـاداش و ثواب هايى كه براى حافظان قرآن در نظر گرفته شده است نيز در گسترش حفظ آيات الاهى بسيار مؤثر بود.
اين مطلب درفصل بعد به تفصيل بررسى مى شود.
بخش دوم :جايگاه حفظ قرآن

آن كـه اسـلام را بـپـذيـرد, فرمانبردار باشد و قرآن راقرائت و حفظ كند, هر سال دويست دينار از بـيـت الـمـال بهره مند مى شود, و اگر در دنيا به طور كامل به اوداده نشود, روز قيامت - كه نياز بيش ترى دارد-دريافت خواهد كرد.
امام على (ع ) اهميت

ويژگى هاى قرآن و سفارش هاى پيوسته ى پيامبر اسلام (ص )درباره ى آن سبب شد تا اين كتاب در سرتاسر زندگى مردم راه يابد وهمه چيز مسلمانان گردد, به ويژه آن كه مؤمنان آن روزگار جز قـرآن كـتـابى نداشتند و تلاوت , حفظ, تعليم و تعلم به آن اختصاص داشت .
حفظ قرآن همواره , به عـنـوان يك سنت و عبادت بزرگ , در ميان مسلمانان مطرح بود و حتى پس از پديد آمدن صنعت چـاپ نـيـزمـوقعيت خود را حفظ كرد.
اين امر در پرتو جايگاه والاى قرآن و حفظآن تحقق يافت , جايگاهى كه مى توان آن را در ابعاد مختلف زير موردبررسى قرار داد.
قرآن

قـرآن دربـاره ى بـه خـاطـر سـپـارى كتاب خدا تنها دريك جا سخن به ميان آورده است .
آنجاكه مى فرمايد: [و اذكرن مايتلى فى بيوتكن من آيات اللّه و الحكمة ان اللّه كان لطيفا خبيرا.
] ((42))

حـكـمت و آيات الاهى را كه در خانه هاى شما تلاوت مى شود, به خاطر بسپاريد.
[ بدانيدكه ] همانا خداوندمهربان و از همه آگاه است .
[ذكـر] درايـن آيـه در قـبـال نـسيان (فراموشى ) به معناى حفظ و به خاطر سپردن است .
((43))

خـداونـد مـتـعـال در ايـن آيـه و آيـات قبل وظايفى را براى زنان پيامبراسلام (ص ) معين ساخته اسـت .
آخـريـن وظـيـفـه درايـن آيه بيان شده است .
به آنان سفارش مى كند هرچه از كلام الاهى درخانه هايتان نازل مى شود, به خاطر بسپاريد و آن ها را در زندگى خويش به كار ببنديد.
ايـن آيـه در واقع ارزش حفظ قرآن را براى مسلمانان گوشزدمى نمايد.
مخاطبان آيه , زنان رسول خـدايـنـد امـا از آن جـا كـه اسـاس شـريـعـت بـر حـفظ قرآن و سنت پيامبر گرامى (ص ) است , مى توان گفت : در واقع مخاطب آيه گروهى خاص نيست و همه ى مسلمانان در تمسك به قرآن و سنت و حفظ آن شريكند.
احاديث

مـعـصـومـان (ع ) در ايـن بـاره سخنان بسيار دارند و در موارد مختلف به فراخور آگاهى و ايمان مـخاطبان شان به آن اشاره كرده اند.
گفتارپيشوايان دين نشان مى دهد حفظ قرآن چنان اهميت دارد كـه بسيارى از مقام هاى معنوى جز به يارى آن به دست نمى آيد.
بخشى از اين مقام ها عبارت است از:

 1 - هم نشينى با فرشتگان

امام صادق (ع ) مى فرمايد: [الحافظ للقرءان العامل به مع السفرة الكرام البررة .
] ((44))

حافظ قرآنى كه به آن عمل كند, با فرشتگان پيغام برونيك رفتار هم نشين خواهد شد.
گروهى اين روايت را ذيل آيه ى [باءيدى سفرة .
كرام بررة .
] ((45))

ذكر كرده اند و معتقدند مراد از[سفرة ] (سفيران ) حافظان , قاريان ,كاتبان قرآن و دانشمندانى است كه در هر عصرى آيات خداوند را ازدستبرد شياطين محفوظ مى دارند.
((46))

ايـن تـفـسـير درست نمى نمايد, زيرا خداوند مى فرمايد: آيات الاهى به دست [سفيران نيك رفتار] سپرده شده است و روايت نشان مى دهد كه حافظان هم نشين سفيرانند نه خود آن ها.
سـخـن امام صادق (ع ) بر همراهى و هم نشينى حافظان و مفسران با سفيران گواهى مى دهد.
بى تـرديـد وقتى دانشمندان و حافظان قرآن كارى شبيه فرشتگان و حاملان وحى انجام مى دهند, با آن ها در يك جايگاه و رتبه قرار مى گيرند.
2 - در شمار بزرگان امت جاى گرفتن

امام صادق (ع ) مى فرمايد: [اشراف امتى حملة القرءآن و اءصحاب الليل .
] ((47))

بزرگان امت من , قاريان و حافظان ((48))

و شب زنده دارانند.
3 - ايمنى از عذاب الاهى

امير مؤمنان (ع ) مى فرمايد: [اقرؤواالقرآن و استظهروه فان اللّه تعالى لا يعذب قلبا وعى القرآن .
] ((49))

قـرآن تـلاوت كـنـيـد وآن را به خاطرسپاريد, زيرا خداوندمتعال دلى كه قرآن در آن باشد عذاب نمى كند.
حـفـظ قـرآن مـجيد و انس با آن , انسان را در مسير عمل به وحى وبهره جستن از معارف آن قرار مى دهد و در نتيجه از آتش دوزخ مصون مى دارد.
پيامبراكرم (ص ) مى فرمايد: [لوكان القرآن فى اهاب ما مسته النار.
] ((50))

اگر قرآن در پوستى باشد, آتش بدان نخواهد رسيد.


4 - آبادى قلب

رسول خدا(ص ) مى فرمايد: [ان الذى ليس فى جوفه شيى ء من القرآن كالبيت الخراب .
] ((51))

كسى كه در درونش چيزى [ سوره ياآيه يى ] از قرآن نباشد, مانند خانه ى ويران است .
((52))

چـنـان كـه خـانه ى ويران نزد مردم ارزش ندارد, دل تهى از آيات الاهى نيز نزد خداوند بى ارزش اسـت .
اسـاس شـرافت و ارزش انسان هاتقوا و انس با قرآن است .
روح مانند بدن به غذا نياز دارد و غذاى آن قرآن و معارف الاهى است .
دلى كه از كلام وحى بى بهره باشد, مرده و چون خانه ى ويران است .
5 - مشمول آمرزش الاهى

رسول خدا(ص ) فرمود: [من قرء القرآن عن حفظه ثم ظن ان اللّه تعالى لا يغفره فهو ممن استهزء بايات اللّه .
] ((53))

كـسـى كـه قرآن را از حفظ بخواند و گمان كند خداى تعالى او را نمى آمرزد, در شمار كسانى كه آيات الاهى رابه تمسخر گرفته اند, جاى دارد.
6 - پاداش مضاعف

امام صادق (ع ) فرمود: [ان الذى يعالج القرآن و يحفظه بمشقة منه و قلة حفظ له اجران .
] ((54))

هـركـس در فـراگـيرى قرآن بكوشد و به سبب كمى حافظه آن را به سختى حفظ كند دو پاداش دارد.
[ پاداشى براى حفظ آن و پاداشى براى تحمل سختى آن ]

 7 - پذيرفته شدن شفاعت

رسول خدا(ص ) فرمود: [من قرءالقرآن حتى يستظهره و يحفظه ادخله اللّه الجنة و شفعه فى عشرة من اءهل بيته كلهم قد وجبت لهم النار.
] ((55))

هـركه [ آن قدر ] قرآن بخواند تا حفظ شود, خداوند او رابه بهشت داخل خواهد كرد و شفاعتش را درباره ى ده تن از خانواده اش - كه آتش بر آن ها واجب شده ,مى پذيرد.
آرى , قـرآن در حـق مـؤمنان شفاعت مى كند و آنان را به بهشت رهنمون مى شود, ((56))

حافظ و حـامـل قرآن نيز چون قرآن توان شفاعت دارد.
البته شفاعت حافظان با قرآن تفاوت دارد.
شفاعت قـرآن فـراگـيراست , ولى شفاعت حافظ قرآن محدود بوده , تنها درباره ى خانواده اش و آن هم به تعداد انگشتان دست پذيرفته مى شود.
8 - بالاترين درجات بهشت

رسول خدا(ص ) فرمود: [عدد درج الجنة عدد آى القرآن فاذا دخل صاحب القرآن الجنة قيل له :ارقا و اقرء لكل آية درجة فلا تكون فوق حافظ القرآن درجة .
] ((57))

درجـات بـهـشـت بـه تـعـدد آيـه هـاى قـرآن است .
چون صاحب قرآن داخل بهشت شود, به وى مـى گـويندبخوان وبالا رو كه هر آيه يى رادرجه يى است .
پس برتر ازدرجه ى حافظ قرآن درجه يى نيست .
9 - دريافت پاداش انبيا

رسول خدا(ص ) فرمود: [يـا سـلـمـان ...
ان اكرم العباد الى اللّه بعد الا نبياء, العلماء ثم حملة القرآن , يخرجون من الدنيا كما يخرج الا نبياء و يحشرون من قبورهم مع الا نبياء و يمرون على الصراط مع الا نبياء و ياءخذون ثواب الا نبياء.
] اى سـلـمـان ,...
هـمانا بعد از انبيا بهترين بندگان نزدخداوند عالمانند و سپس قاريان و حافظان قـرآن .
آنـان هـمانند انبيا از دنيا مى روند, همراه آنان ازگورهابرانگيخته مى شوند, در كنار آنان از صراط مى گذرند وپاداش آن ها را [ از خداوند ] دريافت مى كنند.
((58))

سيره

قاريان و حافظان قرآن نزد پيامبراسلام (ص ) و اميرمؤمنان (ع )جايگاهى والا داشتند و مورد احترام و تـشويق مادى و معنوى آن بزرگان قرار مى گرفتند.
بخشى از سيره ى آنان دراين زمينه چنين است :

 1 - بخشش مجازات حافظان

در روزگار پيامبر(ص ) وعلى (ع ), دانستن فنون قرائت و حفظقرآن به تخفيف مجازات يا بخشش آن مـى انـجـامـيـد, براى مثال مردى نزد على (ع ) آمد وبه دزدى اعتراف كرد.
حضرت پرسيد: آيا چيزى ازقرآن مى دانى ؟ پاسخ داد: آرى , سوره ى بقره را به خاطر سپرده ام .
حضرت فرمود: در مقابل اين سوره دستت رابه خودت بخشيدم و قطع نمى كنم .
اشعث ((59))

گفت : اى امير مؤمنان , آيا حد الاهى را تعطيل مى كنى ؟! حـضـرت فـرمـود: تو چه مى دانى , اگر شاهدان بر جرم گواهى دهند, امام حق بخشش و تعطيل حـدود الاهـى نـدارد, امـا ايـن فـرد بـه زيان خويش اعتراف كرده است .
وقتى شاهدى بر گناهى گواهى نداد,امام حق دارد حد الاهى را ببخشد وجارى نسازد.
((60))

تـخفيف مجازات حافظان اكنون نيز در برخى از كشورهاى اسلامى اجرا مى شود.
در كشور ماو نيز پاكستان زندانيانى كه قرآن راحفظ مى كنند, از تخفيفى ويژه برخوردار مى شوند.
((61))

2 - حفظ قرآن در جايگاه مهريه

اهـتـمام به قرآن و حفظ آن در صدر اسلام چنان بود كه ياد گرفتن سوره يى از قرآن مهريه ى زن مسلمان قرار مى گرفت .
سهل بن سعدمى گويد: زنى نزد پيامبر(ص ) آمد و گفت : من خود را به خدا ورسولش بخشيدم .
حضرت فرمود: به زن نياز ندارم .
مردى به رسول خدا(ص ) گفت : او را به ازدواج من در آور.
حضرت فرمود: چيزى دارى به وى دهى ؟ مرد گفت : خير.
حضرت فرمود: حتى انگشترى از فلز! مرد معذرت خواست .
حضرت پرسيد: از قرآن چه مى دانى ؟ مرد پاسخ داد: سوره ى فلان وفلان و همين طور سوره هايى كه حفظ بود, بر شمرد.
حضرت فرمود: آيا مى توانى از حفظ بخوانى ؟ گفت : آرى .
پيامبر (ص ) فرمود: تو را به ازدواج او در آوردم , در برابر آنچه ازقرآن به وى مى آموزى .
((62))

3 - تقدم حافظان در صحنه هاى اجتماعى

در صـدر اسلام , ملاك تقدم افراد در كارهاى مهم و حساس اجتماعى دانستن قرائت و حفظ قرآن بـود.
پـيـامـبـراسـلام (ص ) قـاريـان وحـافـظـان را بـه مـنـصـب هايى چون فرماندهى و امامت جماعت مى گماشت .
در روايات چنان مى خوانيم كه نبى اكرم (ص ) مقررداشت هر مسلمانى بيش از ديگران قرآن فراگرفته , گرد آورده يا حفظكرده است بر ديگران فرمان راند وبر مردگان نماز گـزارد.
((63))

در جنگ احد وقتى خواستند پيكر شهيدان را به خاك سپارند, شهيدى كه بيش تر قـرآن مـى دانست مقدم بود يا مدفن آن كه آيات بيش ترى به خاطر سپرده بود, نزديك تر به حمزه قرار مى دادند.
((64))

روزى پيامبراسلام (ص ) جمعى را به سفرى مى فرستاد, از آن هاپرسيد: چقدر قرآن مى دانيد؟ يـكـى از آن هـا- كـه از هـمـه جـوان تر بود- پاسخ داد: من سوره ى بقره و چند آيه ى ديگر از قرآن مى دانم .
فرمود: برويد, اين شخص سرپرست و امير شمااست .
گفتند: شخصى كه شما مى فرماييد از همه جوان تراست ! پيامبر(ص ) فرمود: او سوره ى بقره را مى داند.
((65))

در عـصـر نـبـوى , حفظ قرآن چنان اهميت داشت كه حتى غلامان حافظ نيز بر مردم عادى مقدم شـمرده مى شدند.
وقتى مهاجران به مدينه هجرت كردند, سالم غلام ابو حذيفه , به دليل اين كه از همه به فنون قرائت و حفظ قرآن آشناتر بود, امامت جماعت آن ها را برعهده داشت .
((66))

4 - اختصاص مستمرى از بيت المال

قـاريـان و حـافظان قرآن در مسائل مادى نيز از توجه ويژه برخوردار بودند و بخشى از بيت المال مسلمانان به آنان اختصاص داشت .
اميرمؤمنان (ع ) فرمود: آن كه اسلام را بپذيرد, فرمانبردار باشدو قرآن را قرائت و حفظ كند, هر سال دويست دينار از بيت المال بهره مند مى شود, و اگر در دنيا به طور كامل به او داده نشود, روزقيامت - كه نياز بيش ترى دارد- دريافت خواهد كرد.
((67))

در منابع تاريخى چنان مى خوانيم كه امام على (ع ) براى آنان كه قرآن قرائت مى كردند, دو هزار دو هزار ازبيت المال اختصاص مى داد.
((68))

بـرخـى از مـراجع عظام مانند آيت اللّه العظمى گلپايگانى (ره ) ((69))

و آيت اللّه صافى - دام ظله الـعـالـى - شهريه يى به حافظان قرآن اختصاص داده اند و در اين زمينه ,از سيره ى اميرمؤمنان (ع ) پـيـروى كرده اند.
آيت اللّه العظمى گلپايگانى (ره ) در آغاز برقرارى شهريه ى خويش اعلام كرد:هر طـلـبـه ايى كه حافظ قرآن باشد, در هر رتبه يى كه شهريه بگيرد, شهريه اش را دو برابر مى كنم .
او هـمـچنين براى تشويق حافظان كل كشور, (چه روحانى وچه غيرآن ) زمانى دستور داد براى همه حقوق تعيين كنند.
((70))

بـعد از رحلت وى , داماد گرانقدرش حضرت آيت اللّه صافى -دام ظله العالى - اين سيره را دنبال كـرد.
او اكـنـون بـه طـلبه هايى كه حافظ قرآن باشند دو برابر شهريه مى دهد.
امروزه اين حركت درحـوزه ى علميه ى قم به صورت يك فرهنگ در آمده است .
شوراى مديريت حوزه حافظان قرآن را درجـه بـنـدى كـرده اسـت و بـراى حـافـظ5 جزء تا كل قرآن , به تناسب محفوظات , شهريه ى مخصوصى در نظرگرفته است .
نظر قاريان معروف جهان در مورد حفظ قرآن كريم

در كشور مصر- كه از نظر قرائت قرآن بانغمه هاى دلنشين درسطح بالايى قراردارد- قارى قرآن به كـسـى گـفـته مى شود كه , افزون برتوان تلاوت دلنشين , حافظ نيز باشد.
بنابر اين , آن كه حافظ نـيـسـت -حتى اگر قرآن را با صوت خوش بخواند- قارى خوانده نمى شود.
دراين باره , آگاهى از نظر قاريان معروف جهان سودمند مى نمايد.
1 - استاد احمد محمد بسيونى

استاد احمد محمد بسيونى مى گويد: اولين گام براى يك قارى قرآن حفظ قرآن است .
كسى كه حافظ قرآن باشد بسيار بهترمى تواند به قـرائت قـرآن بـپـردازد.
بـنابر اين , به تمام قاريان قرآن سفارش مى كنم كه حتما به حفظقرآن نيز اهتمام بورزند.
قـاريـان ايرانى از حيث تلاوت قرآن بسيار زيبا تلاوت مى كنند,اما نكته يى كه بايد مورد توجه قرار دهند, اين است كه درراستاى تمرين هاى خويش از حفظ قرآن نيز غفلت نورزند.
((71))

2 - استاد محمد محمود طبلاوى

استاد محمد محمود طبلاوى مى گويد: اولين شرط براى قارى شدن حفظ كل قرآن است ودر كانون قرائات دانشگاه الازهر مصر, كسى كه حافظ كل نباشد وارد آن نمى شود.
((72))

3 - استاد شحات محمد انور

استاد شحات محمد انور نيز مى گويد: شـرط اسـاسى براى قارى شدن حافظ بودن است , و با اين شرطدر واقع انسان اهليت قارى بودن مى يابد.
در اين صورت , لازم است از سنين سه يا چهار سالگى به حفظ قرآن پرداخت .
((73))

4 - استاد على پرهيزكار

استاد پرهيزكار قارى و حافظ برجسته ى قرآن در اين باره چنين مى گويد: متاسفانه موضوع مهم حفظ قرآن كريم آن طور كه شايسته ولازم است مورد توجه نبوده و اين در حالى است كه استعدادهاى شگرف و قابل ملاحظه به وفور مشاهده مى شود.
از طرفى اهميت فوق الـعـاده حـفـظ قـرآن - كه نتيجه اش انس باكلام آرام بخش خداى متعال است - بر كسى پوشيده نـيـسـت , بـه ويـژه آن كـه شـيـاطـيـن درصـدد افـسـاد و تـضييع جان و روان جوانان مسلمان هستند.
((74))

((75))

آ ثار حفظ قرآن

حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثارى ارزنده دارد.
برخى از آثار به خاطر سپردن آيات عبارت است از: 1 - پاداش اخروى

چنان كه در بحث ارزش حفظ قرآن گذشت , حافظان در بهشت جايگاهى والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود.
2 - هدايت انسان

تلاوت و انس با قرآن از سفارش هاى مكرر معصومان (ع ) است وحفظ قرآن به طور طبيعى به انس بـا آيـات الاهى مى انجامد, زيرا حافظقرآن بايد براى تثبيت محفوظات قرآنى اش دست كم روزى چـنـد بار به قرائت قرآن بپردازد.
معصومان (ع ) حافظان قرآن را به تكرار آيات الاهى فراخوانده , ياد آور شده اند همان گونه كه شتر بسته شده در يك نقطه - چنانچه مورد ديدار پياپى صاحبش واقع نـشـود.
- جايگاهش راترك مى كند, محفوظات حافظ قرآن نيز- اگر پيوسته مورد مراجعه وتكرار قـرار نـگـيـرد- از خـاطـر زدوده مى شود.
((76))

بنابراين ,حافظ ناگزيربا قرآن انس مى گيرد و زمـينه ى هدايت وسعادتش فراهم مى آيد.
حضرت على (ع ) مى فرمايد: هيچ كس با قرآن هم نشين نـمـى شـود مـگـرايـن كـه از كـنـار آن بـا افزايش يا كاهش بر مى خيزد: افزايش هدايت ياكاهش گمراهى .
((77))

نفوذ قرآن در جان ها و پديدآوردن تحول در شخصيت افراد نيزاز آثار سازنده ى تلاوت و حفظ قرآن اسـت .
بـسيارى از مردم با تلاوت يا شنيدن آهنگ دلنشين قرآن مسير زندگى خود را تغيير داده , سمت سعادت و كمال رهنمون شدند.
((78))

3 - آرامش روحى

يـاد خـدا تـاثـيـر بـسـزايـى در روان آدمـى دارد و دل ها در پرتو آن آرام مى گيرد.
خداوند متعال مى فرمايد: [اءلا بذكر اللّه تطمئن القلوب .
] ((79))

آگاه باش , دل ها با ياد خدا آرام مى گيرد.
يكى از نام هاى قرآن ذكر است .
تلاوت و حفظ قرآن نوعى ذكرخداوند است كه انسان در پرتو آن از هجوم بسيارى از فشارهاى روانى و اضطرابات درونى مصون مى ماند.
درستى اين سخن در عمل نيز بـه اثبات رسيده است .
قاريان و حافظان قرآن , به ويژه آنان كه درسحرگاهان با قرآن انس دارند, هـمـگـى اعـتـراف دارند ارتباط با قرآن درپيشگيرى از نگرانى و هجوم فشارهاى روانى بهترين و مـؤثـرتـريـن عـامـل بـه شـمـار مى آيد.
اين اثر در پرتو نشاطبخش بودن قرآن پديد مى آيد.
پيامبر اسـلام (ص ) مـى فـرمايد: مثل قرآن مثل كيسه ى سر بسته ى پر ازمشك است .
اگر آن را باز كنى , بوى مشك فضا را معطر مى سازد و اگربه حال خود رها سازى , سود نمى بخشد.
قرآن نيز, چنانچه به تلاوتش روى آورى , فضا را از عطر خود آكنده مى سازد و روان را نشاطمى بخشد, و اگر تلاوت نكنى , در سينه ات پنهان مى ماند.
((80))

 

كـتـاب بـهـتـرين هم نشين تنهايى است و قرآن زيباترين , عميق ترين و با نفوذترين كتاب شمرده مـى شود.
امام سجاد(ع ) مى فرمايد: اگرهمه ى مردم روى زمين از دنيا بروند, تا وقتى قرآن با من است , از هيچ چيز وحشت ندارم .
((81))

5 - فهم بهتر قرآن

مـهـم تـريـن و عمده ترين اثر حفظ قرآن درك بهتر آن است .
حافظ به سبب تسلط بر همه ى آيات , ارتباط آن ها را نيك در مى يابد و در پرتوآن دركى بهترو درست تر از قرآن به دست مى آورد.
هر آيه از قرآن , ضمن داشتن معناى ظاهرى , بطن هاى متعدددارد كه در اثر شناخت بيش تر رواب ط آن بـاسـايـر آيـات قـرآن بـه عـنـوان جـزئى از يـك كـل آشكار مى شود.
هرچه انس انسان با آيات مـخـتـلـف قرآن بيش تر باشد, در تفسير قرآن بهتر و دقيق تر گام برمى دارد, براى مثال كسى كه مى خواهد درباره ى [دعا] در قرآن تحقيق و جست و جوكند, در نخستين مرحله به كشف الايات و معجم هاى قرآنى پناه مى برد.
اين كتاب ها اطلاعاتى درباره ى ماده ى دعا و مشتقات ومترادفات آن در دسـتـرس مـحقق مى گذارد, ولى هرگز به آياتى كه بدون به كارگيرى مشتقات ومترادفات دعـا مـعـارفـى پـيرامون آن مطرح مى كند, نمى پردازد.
دراين موارد, به خاطر داشتن قرآن بسيار سـودمـنـداسـت .
حـافظ مى تواند همه ى آياتى كه در لفظ و معنا با موضوع موردنظر ارتباط دارد, گـردآورد و كـارى فراتر از كشف الايات انجام دهد.
بنابراين , آنچه در حفظ قرآن مهم است درك ارتباط آيات و سوره هابايكديگر است نه به خاطر سپردن كليات .
هرچه حافظ قرآن بر آيات و ارتباط و بـازيـابى آن ها مسلطتر باشد, بهتر مى تواند نظر قرآن درباره ى يك موضوع رابه دست آورد.
پس مـفـسـران حـافـظ قـرآن , بـهـتـرو دقيق تر مى توانند قرآن را تفسير كنند و تفسيرشان از تفسير مفسران غير حافظ جامع تر و دقيق تر است .
6 - تقويت حافظه

يكى از امتيازهاى قرآن مجيد آن است كه تلاوت و به خاطرسپردنش سبب تقويت حافظه مى شود.
در روايـات چنان مى خوانيم كه قرائت قرآن به افزايش حافظه مى انجامد.
((82))

از آن جا كه حفظ ايـن كـتاب آسمانى به تكرار پيوسته ى آن وابسته است , مى توان گفت حفظقرآن مجيد حافظه را فزونى مى بخشد.
فلسفه ى حفظ قرآن در آغـاز بـعـثـت پيامبر(ص ) براى حفظ قرآن از تحريف و نابودى ,راهى جز به خاطر سپردن آيات الاهى وجود نداشت , ولى اكنون - كه چاپ ونشر به پيشرفتى باور نكردنى دست يافته - چرا از حفظ قرآن سخن مى گوييم ؟ در پـاسـخ به اين پرسش بايد گفت : كلام الاهى تنها براى جلوگيرى از تحريف و نابودى به خاطر سـپـرده نمى شد تا با پيشرفت صنعت چاپ حفظ بيهوده جلوه كند.
اين امر انگيزه هاى گوناگون داردكه برخى ازآن ها عبارت است از: 1 - جلوگيرى از تحريف

چنان كه گفته شد, در صدر اسلام آيات قرآن به صورت پراكنده وبر پوست و استخوان هاى شانه و دنـده هـاى جـانوران , چوب هاى درخت خرما, سنگ هاى سفيد, كاغذ و پارچه ثبت مى شد, ((83))

واحـتـمـال نـابودى يا تحريف كلام الاهى همواره وجود داشت .
در اين موقعيت , پيامبراسلام (ص ) مسلمانان را به حفظ قرآن سفارش كرد وحتى گروهى را برگزيد تا بدين كار پردازند.
((84))

2 - عمل به قرآن

يـكـى از اهـداف [حـفظ] آيات قرآن , عمل به مضامين آن است .
وقتى انسان كلام وحى را به خاطر مـى سـپـارد, نـاخود آگاه جانش تاثيرمى پذيرد و او را در مسير عمل به دستورهاى خداوند پيش مـى برد.
پاداش بسيار حافظان قرآن - كه در برخى از روايات به چشم مى خورد- بدين جهت است .
آنـان پـيـوسـتـه آيـات الاهـى راتـكرارمى كنند و گوشت و پوست خود را با آن مى آميزند.
در اين موقعيت ,احتمال اين كه خداوند آن ها را سمت كمال و سعادت رهنمون نشود,بعيد مى نمايد.
عـمـل بـه آيات الاهى , از ديرباز مورد توجه حافظان و قاريان بوده است .
چنان كه صحابه يى مانند عـثمان و ابى و عبداللّه بن مسعودگفته اند: چون ده آيه از رسول خدا(ص ) مى آموختيم تا آن ها را بـه طـوركـامـل به خاطر نمى سپرديم و عمل نمى كرديم , به فراگيرى آيات ديگرنمى پرداختيم .
((85))

3 - بهره مندى از عبادت

در آيـيـن اسـلام , بـه خاطر سپردن آيات قرآن عبادتى مهم به شمارمى رود و پاداش دارد.
بيش تر روايـاتـى كه درباره ى ارزش و اهميت حفظ قرآن ذكر شده است , نگاه ابزارى ندارد و حفظ را تنها بـراى جـلوگيرى از تحريف عبادت نمى شمارد.
در نگاه معصومان (ع ) نفس به خاطر سپردن آيات الاهى عبادت است و پاداش دارد.
امام صادق (ع ) مى فرمايد: [اللهم فحبب الينا حسن تلاوته و حفظ آياته .
] ((86))

خداوندا, تلاوت قرآن و حفظ آياتش را براى ما دوست داشتنى فرما.
ايـن دعـا نشان مى دهد كه نفس تلاوت قرآن و حفظ آن محبوب حضرت است , و امام ششم (ع ) به خاطر سپردن آيات الاهى را, بى توجه به مسئله ى تحريف , از حضرت احديت در خواست مى كند.
مـرحوم طبرسى در كتاب مكارم الاخلاق ((87))

بابى با عنوان [صلاه حفظ القرآن ] دارد كه نشان مى دهد [حفظ قرآن ] ذاتا ارزش منداست و از عبادات شمرده مى شود.
حفظ قرآن و جهاد حـفـظ قـرآن آثـار دنيوى و اخروى بسيار دارد و عبادت شمرده مى شود.
بى ترديد اين آثار در پرتو عـمل به قرآن و احكام الاهى نهفته در آن تحقق مى يابد.
در بسيارى ازكشورهاى اسلامى , به ويژه آن هـا كـه زير سلطه ى فرهنگ شرق و غرب به سر مى برند, شمار حافظان قرآن بسيار است .
كتاب الاهـى در اين سرزمين ها كتابى تشريفاتى شده , تنهابه قرائت نيك ,پخش راديو- تلويزيونى و حفظ آن اهـميت مى دهند.
در برخى از اين كشورها مدارسى با عنوان [مدارس تحفيظ القرآن ] به صورت گـسـتـرده ديـده مى شود, در حالى كه ارزش هاى آن ها از غرب ياشرق گرفته شده است .
محمد عبده در تفسيرالمنار آورده : يكى ازقوانين بعضى از كشورهاى اسلامى اين است كه حافظان قرآن از جنگ و جهاد و بخشش اموال در راه خدا معافند.
چنين قوانينى با سيره ى حافظان صدر اسلام سازگارنيست .
آن هامجاهد بودند و آيات الاهى رادر زندگى به كار مى بستند, موارد زير بردرستى اين سخن گواهى مى دهد: 1 - عبداللّه بن مسعود

مـسـلمانانى كه در حوزه ى سرى اسلام وارد شده بودند با هم چنان گفت وگو كردند كه قريش كـلام خـدا را نـشـنـيـده , بـسـيـار شـايـسته است يكى از ما در مسجدالحرام با صداى رسا قرآن بخواند.
[عبداللّه بن مسعود]- كه در شمار حافظان جاى داشت - ((88))

آمادگى خود رااعلام كرد و هنگامى كه سران قريش كنار كعبه قرار گرفته بودند, اين آيات را خواند: [بسم اللّه الرحمن الرحيم الرحمن علم القرآن خلق الانسان ,علمه البيان ...
] ((89))

عـبـارت هـاى فـصـيـح و بـليغ اين سوره رعبى عجيب در سران قريش ايجاد كرد.
همگى از جاى بـرخـاسـتـه , و او را چـنـان زدنـد كـه خـون از پيكرش جارى شد و با وضعى رقت بار پيش ياران پيامبربازگشت .
((90))

2 - جعفر بن ابى طالب

گـروهـى از مـسـلـمانان براى رهايى از آزار[قريش ] و به پا داشتن شعائر دينى به حبشه مهاجرت كـردنـد.
در پيشاپيش اين گروه , حافظى به نام [جعفر بن ابى طالب ] جاى داشت .
او آياتى چند از آغاز سوره ى مريم را براى پادشاه حبشه خواند و وى را تحت تاثير قرار داد.
((91))

3 - حافظان شهيد

پـيـامـبـراسـلام (ص ), در سـال چـهارم هجرى , گروهى از حافظان قرآن را سمت قبايل مختلف فـرستاد.
برخى از قبايل حافظان قرآن را بانيرنگ خاصى به دام افكندند و با وضعى رقت بار به قتل رسانيدندبرخى از تاريخ نگاران شمار اين حافظان را 70 تن ذكر كرده اند.
((92))

4 - حبيب بن مظاهر

حبيب يكى از حافظان قرآن به شمار مى آيد.
وقتى معاويه درگذشت سران شيعيان كوفه همچون سـلـيـمـان بـن صـرد, مـسـيـب بـن نـجبه , رفاعة بن شداد بجلى و حبيب بن مظاهر براى امام حـسـيـن (ع )نـامـه نوشتند و آن حضرت را براى قيام عليه امويان به كوفه دعوت كردند.
حبيب از كـسـانـى بود كه در كوفه براى حضرت بيعت مى گرفت .
او در روز عاشورا در سپاه حسين سردار سـتـون چـپ بـود و خـود را بـراى مبارزه آماده مى نمود.
وقتى حسين (ع ) براى به پا داشتن نماز مهلت خواست , حصين بن تميم گفت : نماز شما مورد پذيرش پروردگارنيست .
حبيب در پاسخ گفت : گمان مى برى نماز آل رسول (ع ) پذيرفته نمى شود و نماز تو را مى پذيرند؟ حـصـين با شنيدن اين سخن به حبيب حمله كرد.
او شمشير كشيدو برصورت اسب حصين فرود آورد.
اسـب سركشى كرد و حصين به زمين افتاد.
گروهى به يارى اش شتافتند و حصين را نجات داده , نـزدخـود بـردنـد.
حبيب , در حالى كه پيوسته رجز مى خواند, به آن ها حمله كرد و ميانشان جنگى سخت در گرفت .
او بااين كه پير بود جمع بسيارى را از پا در آورد.
سرانجام با شمشير بديل بن صريم و نيزه فردى از بنى تميم از اسب به زمين افتاد.
وقتى خواست برخيزد,حصين شمشيرى بـر سـرش فرود آورد وحبيب با صورت به زمين افتاد.
در اين هنگام , مرد تميمى پيش آمد و سر از پيكرش جدا ساخت .
شهادت حبيب امام حسين (ع ) را سخت تكان داد.
حضرت فرمود: [عنداللّه احتسب نفسى و حماة اءصحابى .
] ((93))

شهادت خود و اصحابم را به حساب فرمان خدامى گذارم .
حفظ قرآن و مبلغان دينى در صدر اسلام , در پرتو تشويق نبى اكرم (ص ) و علاقه ى مردم ,حفظ قرآن جايگاهى والا داشت .
اين امـر در بـرخـى دوره هـا كـاهـش داشـته و در زمان هايى دوباره شدت گرفت و اين روند نزولى وصـعـودى تـا 1357 ادامـه يافت .
در اين سال انقلاب اسلامى ايران به پيروزى رسيد و ارزش هاى الاهـى دوبـاره رونـق يـافـت .
حـفظ قرآن يكى از اين ارزش ها بود كه با سفارش هاى حضرت امام خـمـينى (ره ) وجانشين شايسته وى مقام معظم رهبرى به تدريج جايگاه اصلى اش راباز يافت .
در اين موقعيت , مبلغان دينى بايد بيش از پيش با قرآن آشناشوند و آن را به خاطر سپارند تا بتوانند با قـدرت و تـسـلط كافى به نشرمعارف قرآنى بپردازند, به ويژه آن كه اهل سنت در زمينه ى تلاوت وحـفظ كلام وحى بسيار كوشيده اند و روحانيان و ائمه ى جماعات آن ها حافظ كل يانيمى از قرآن به شمار مى آيند.
امتياز دانشگاه الازهر

اسـتـاد شـحـات مـحمد انور درباره ى اين كه چرا بيش تر قاريان واستادان قرآن كريم مصرى اند, مى گويد: در مـصر, دانشگاه الازهر در خدمت قرآن است .
در آن جا فردعالم - كه هم مرتبه ى حجت الاسلام درايـران اسـت - لازم است كه حافظ قرآن باشد.
محل هايى نيز جهت تعليم قرآن درتمام استان ها و امـاكـن مـصر وجود دارد, و اين معاهد در كشورمصر بسيار است .
حتى ممكن است , فردى در اين دانـشـگـاه هـامـدارك بـالايى را نيز دريافت كند.
زمانى نيز مشاهده شده است كه افراد در سنين بالا,وارد اين دانشگاه ها شده و در آن به فراگيرى علوم قرآنى پرداخته اند.
((94))

بـه نـوشته ى فريد وجدى , حفظ تمام قرآن يكى از شرطهاى ورود به دانشگاه اسلامى الازهر مصر است .
و داوطلبان بايد دست كم بيست امتياز از چهل امتياز حفظ را به دست آورند.
((95))

و از سـوى ديـگـر بـزرگـان دين در موارد مختلف طلاب علوم اسلامى را به حفظ قرآن سفارش مى كردند, اكنون به نمونه هايى اشاره مى كنيم : سخن شهيد ثانى

او يكى از دانشمندان بزرگ شيعه و قارى برجسته , درباره ى حفظ قرآن چنين مى گويد: ...
اگر كسى در خردسالى و دوران نوجوانى تحصيل علم راآغازكند, نظر به اين كه واجد صلاحيت تـرقـى و پيشرفت در مراحل مختلف علوم است و نيز داراى اهليت و آمادگى براى كسب فقاهت و بـصـيـرت ديـنـى از راه اسـتدلال و براهين است , بايد درآغاز كار به حفظ قرآن كريم و تجويد آن بـرمـبناى ضوابط معتبراشتغال ورزد, چون حفظ كردن قرآن كريم و تجويد صحيح آن مى تواند به صورت يك كليد مشكل گشاى متناسب و باورى توفيق آفرين درآيد و نيز جان و دل نورانيت يافته و انسان درزير سايه ى آن براى درك و فهم ساير علوم آمادگى پيداكند.
آن گاه كه محصل از حفظ و تـجـويـد و قـرائت قـرآن كـريم فارغ گشت , مى تواند سرگرم فراگرفتن علوم عربيت گردد.
, زيراعلوم عربيت نخستين ابزار فهم و مهم ترين اسباب درك علوم دينى است .
بنابراين , بايد نخست پـس از حفظ قرآن كريم علم صرف , علم نحو, علوم عربيت ديگر, فن منطق , علم كلام , علم اصول فـقـه , عـلم درايه الحديث , قرائت حديث , تفسيرآيات الاحكام , كتب فقهى و آن گاه كه دانشجو از تـمـام ايـن عـلوم ومعارف بهره ى لازم را دريافت كرد, مى تواند درتفسير قرآن كريم كار خويش را آغـازكند.
بنابراين همه ى اين علوم ودانش هاى مذكور مقدمه و زمينه ساز ورود در تفسير قرآن كريم است .
((96))

اندرز آيت اللّه بروجردى

او از مـراجع بزرگ شيعه و حافظ نصف قرآن بود و آيات احكام -كه سند احكام فقهى است و حدود پانصد آيه است - همه را در ذهن حاضر داشت .
وى درباره ى حفظ قرآن چنين مى گويد: از حـفظ داشتن قرآن توشه يى براى انسان است .
افسوس بركسى كه از دنيا برود و توشه يى نداشته باشد.
((97))

سفارش امام خمينى

امام خمينى (ره ), خود به تلاوت كتاب الاهى اهميت مى داد ودر موارد مختلف طلاب علوم دينى را بدين امر سفارش مى كرد: هـان اى حوزه هاى علميه و دانشگاه هاى اهل تحقيق ! بپاخيزيدو قرآن را از نشر جاهلان متنسك و عالمان متهتك , كه از روى علم وعمد به قرآن و اسلام تاخته و مى تازند, نجات دهيد و اين جانب از روى جد نه تعارف معمولى مى گويم : از عمر به بادرفته خودم در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم , و شـمـا اى فـرزنـدان برومند اسلام , حوزه ها و دانشگاه ها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مـخـتـلف آن بيدار كنيد.
تدريس قرآن در هر رشته يى از آن را محط نظر و مقصد اعلاى خودقرار دهيد.
مبادا خداى ناخواسته در آخر عمر, كه از ضعف پيرى بر شما هجوم كرد, از كرده ها پشيمان و تاسف بر ايام جوانى بخوريد, همچون نويسنده .
((98))

چـنـان كـه پـيـداست , امام (ره ) در اين سفارش رشته هاى مختلف قرآنى رامورد عنايت قرار داده اسـت .
[حـفـظ قـرآن ] يـكـى از ايـن رشـتـه هـااسـت كـه بايد بدان اهتمام ورزيد و با برنامه ريزى صحيح جوانان را به آن علاقه مند ساخت .
سخنان مدير محترم حوزه ى علميه قم

رئيـس مـحـترم حوزه علميه ى قم حضرت آيت اللّه مكارم شيرازى - دام ظله العالى - در اين باره مى گويد: مـن مـعـتقدم كه طلبه ها دو دسته اند, يك دسته حافظه هاى قوى وزمينه ى ذهنى مناسبى براى حـفظ قرآن دارند به گونه يى كه اگروقت بگذارند, به راحتى مى توانند حافظ قرآن شوند.
من به ايـن گونه افراد سفارش مى كنم كه حفظ قرآن را به طور جدى پى گيرى كنند, حوزه ها يك عده حـافـظ قرآن در سطح عالى داشته باشند, ولى گروه ديگرى هم هستند كه تا اين اندازه آمادگى ندارند و اگر بخواهند حافظ قرآن شوند, بايد همه وقتشان را روى حفظ بگذارند.
من به اين دسته تـوصـيـه مـى كنم آياتى را كه براى استشهاد بر مسائل مختلف مورد نياز است حتما از حفظ داشته باشند.
((99))

سـفـارش هـاى ايـن بـزرگان و اهتمام روحانيون اهل سنت وظيفه ى مبلغان شيعه را دو چندان مى نمايد و لازم است در راه حفظ قرآن بيش از پيش گام بر دارند.
بخش سوم :روش حفظ قرآن

فاصله ى طلوع فجر تا طلوع آفتاب نه جزء شب است نه جزء روز.
زمانى از زمان هاى بهشت است كه در آن بيماران درمان مى يابند و روزى بندگان خدا تقسيم مى شود, و ساعت رحمت و خير و بركت است .
امام باقر(ع ) شرطهاى اصلى

گـروهى بى آن كه روشى مطمئن و آزموده بر گزينند به حفظ قرآن روى مى آورند و در ميانه ى راه با شكست و نوميدى روبه رومى شوند.
[روش درسـت ] نـوعـى راه ميان بر براى رسيدن به مقصود است .
به همين دليل , آنان كه كارهايى چون شنا, خطاطى و نقاشى را زير نظراستاد و با روش درست فرا مى گيرند, در كم ترين زمان به نـتـيـجه دست مى يابند.
راز موفقيت در حفظ قرآن نيز روش درست است .
روشى كه در اين بخش ارائه مـى شـود, تـا حـدود زيادى مى تواند شيفتگان حفظقرآن را يارى دهد.
پيش از تعيين روش , نگاهى گذرا به شرطها وعوامل حفظ ضرورى مى نمايد.
قـدم گـذاشـتن به حوزه ى حفظ قرآن به مقدماتى نياز دارد.
اين مقدمات اساسى است و پيمودن مسير حفظ بدون آن ها كارى دشوارو توان فرسا مى نمايد.
شرطهاى حافظ عبارت است : 1 - اشتياق قلبى

شـرط اصـلى حفظ, اشتياق قلبى است .
شوق و علاقه بسيارى ازسختى ها را آسان مى كند و فرد را اميدوار مى سازد.
سر اين كه در صدراسلام مسلمانان قرآن را سريع به خاطر مى سپردند, علاقه ى خاص آنان به كلام الاهى و حفظ آن بود.
براى ايجاد اين اشتياق , توجه به دونكته ى زير گريزناپذير است : الف ) آثار و نتايج حفظ قرآن ب ) تشويق و اعطاى جوايز تـشـويـق و اعـطـاى جـايـزه , به ويژه در كودكان , بسيار كارساز است وآتش اشتياق را در آن ها بر مى افروزد.
2 - عزم و پشتكار

بيش تر مسلمانان و بلكه همه ى آن ها به حفظ قرآن علاقه ى بسيار دارند.
اشتياق شرط لازم است نه كـافـى .
بايد علاقه با عزم وپشتكار همراه شود تا سودمند افتد.
عزم غير از نيت و خواستن است وبه طـور مـعـمـول تـوانـستن به ارمغان مى آورد.
نقش پشتكار در حفظ قرآن چنان است كه مى توان گـفـت : حفظ قرآن به استعداد قوى بستگى ندارد و تنهابه پشتكار و عزم راسخ نيازمنداست .
بايد پشتكار داشت وسختى هاراتحمل كرد, زيرا خداوند مى فرمايد: [ان مع العسر يسرى .
] ((100))

بى ترديد با دشوارى آسانى است .
3 - نظم و برنامه ريزى

على (ع ) مى فرمايد: [اوصيكم بتقوى اللّه و نظم امركم .
] ((101))

شما را به تقواى الاهى و نظم در كارهاتان سفارش مى كنم .
اخـتـصـاص دادن يـك وقت زنده و مهم براى حفظ قرآن در رسيدن به هدف نقشى بسزادارد.
بى تـرديـد افراد موقعيت هاى مختلف دارندو نمى توان در اين باره وقت و ساعتى مشخص را به همه تـوصـيـه كـرد,اما استادان سفارش كرده اند دست كم وقت مناسبى به حفظ قرآن اختصاص يابد, وقـتـى تـهـى از گـرسنگى , تشنگى و خستگى كه سحروپس از طلوع فجر را بهترين مصداق آن شـمرده اند.
البته در كنار اين وقت اختصاصى استفاده از فرصت و تكرار آيات در اوقات ديگركارى پسنديده و مورد سفارش حافظان با تجربه است 4 - آمادگى براى تكرار هميشگى

هر كه در انديشه ى حفظ قرآن است , بايد خود را براى تكرارپيوسته ى آيات آماده سازد واين كار را جدى بگيرد, زيرا تكرار رمزموفقيت و اساس حفظ قرآن به شمار مى آيد.
5 - تعيين هدف

در تـحـصـيل مدارج علمى , داشتن همت بلند ضرورى است ,براى مثال اگر كسى بخواهد فقيه , مـفـسر, فيلسوف , پزشك و مهندس شود,بايد هدفى فراتر از اين عنوان ها برگزيند تا دست كم به آنچه خشنودش مى سازد, دست يابد.
اين سخن - كه بسيارى از دانشمندان برآن تاكيد ورزيده اند - در مـسـئله ى حفظ قرآن درست نمى نمايد.
چنان كه حافظان با تجربه تذكر داده اند, در به خاطر سـپـردن آيـات الاهـى بايد هدف نزديك باشد.
كسى كه مى خواهد قرآن حفظ كندنبايد هدفش را حـفظ كل قرآن قرار دهد.
اين هدف انسان را در ميانه راه با نوميدى و دلسردى رو به رو مى سازد و از ادامـه ى مـسـيـر بـاز مـى دارد.
هـرچـه هـدف نـزديـك تر باشد, احتمال موفقيت بيش تر است .
بنابراين ,بايد در آغاز راه هدف را حفظ سه تا پنج جزء قرار داد.
وقتى باچنين ديدگاهى به حوزه ى حـفـظ گام مى نهيم , حجم آن كم تر مى نمايد واشتياق به ادامه راه فزونى مى يابد.
((102))

پس از دست يابى به هدف اول , بايد تنهابه پنج جزء بعدى انديشيد نه بيش تر.
بدين ترتيب ,مى توان با عشق فراوان جزءها را يكى پس از ديگرى به خاطر سپرد وسمت حفظ كل قرآن گام برداشت .
عوامل مؤثر

آنـچـه گذشت , شرطهاى اصلى حفظ قرآن بود به گونه يى كه اگرخللى بدان ها وارد آيد, حفظ امكان پذيرنيست .
در اين فرصت , به عواملى كه [حفظ] را مفيدتر و پربارتر مى سازد, مى پردازيم .
1 - نماز حفظ قرآن

حفظ كتاب خداوند, توفيقى است كه جز به يارى آن حضرت رفيق راه انسان نمى شود.
بدين سبب , نـمـاز, دعـا ((103))

و تـوسـل را ازضـروت هـاى مـسـيـر حـفـظ شمرده اند.
مرحوم طبرسى در مـكـارم الاخـلاق به دو نوع نماز حفظ اشاره كرده است : يكى نماز تقويت هوش و حافظه و ديگرى نـمـاز حـفـظ قـرآن .
دربـاره ى نماز حفظ قرآن مى گويد: شب يا روز جمعه چهار ركعت نماز مى گزارى , در ركعت اول سوره ى حمد و يس , در ركعت دوم حمد و حم دخان , در ركعت سوم حمد و حـم سجده و در ركعت چهارم حمد و تبارك الملك .
بعداز پايان نماز, نخست خداوند را ستايش مـى كـنـى .
سـپـس بـر پـيـامـبـر وخـانـدانـش درود مى فرستى و براى مؤمنان صد بار آمرزش مى طلبى .
آن گاه مى گويى : [الـلـهـم ازجـرنـى بـتـرك مـعـاصـيـك ابـدا ما ابقيتنى وارحمنى من ان اتكلف طلب مالا يعنينى وارزقـنـى حـسـن الـنـظـر فيما يرضيك عنى اللهم بديع السموات و الارض ذاالجلال و الاكرام و الـعـزة الـلـتـى لاتـرام .
يـااللّه , يـارحمن ,اساءلك بجلالك و بنور وجهك ان تلزم قلبى حفظ كتابك الـقـرآن الـمنزل على رسولك و ترزقنى ان اتلوه على النحو الذى يرضيك عنى .
اللهم بديع السموات والارض , ذاالجلال والاكرام والعزالذى لا يرام .
يااللّه ,يارحمن ,اساءلك بجلالك و بنور وجهك ان تنور بـكـتـابك بصرى و تطلق به لسانى و تفرج به قلبى و تشرح به صدرى وتستعمل به بدنى و تقوينى عـلـى ذلـك و تـعـيـننى عليه , فانه لايعين على الخير غيرك و لايوفق له الا انت .
لا حول و لا قوة باللّه العلى العظيم .
] ((104))

2 - ايجاد آمادگى معنوى

وضـو گرفتن , قصد قربت و رو به قبله نشستن , علاوه بر اين كه خود عبادت است ,در روان حافظ تاثير مى نهد واو را از آرامش سرشارمى سازد.
3 - بهره گيرى از سحرگاهان

چـنـان كـه نـوجـوانى و جوانى بهترين فصل حفظ مطالب است ,هنگام صبح و نشاط اول روز نيز بـرترين وقت حفظ به شمار مى آيد.
دراين زمان , مغز انسان آماده تر است و بدن و طبيعت هر دو از آرامـش خاص برخوردارند.
افزون بر اين , در سحرگاه بركات فراوان نهفته است .
وقتى امام محمد بـاقـر(ع ) به فرمان هشام بن عبد الملك ازمدينه سوى شام سفر مى كرد, گروهى از مسيحيان را ديد كه درون غارى گام مى نهادند, حضرت پرسيد: در چنين روزى عيد گرفته اند؟ گـفتند: خير, به سوى يكى از دانشمندان خود مى روند.
آن هاهرسال يك بار در چنين روزى او را ازكوه خارج مى كنندو آنچه مى خواهند از وى مى پرسند.
امام فرمود: آيا دانشى دارد؟ گـفـتـنـد: آرى , از داناترين مردم است .
آن گاه حضرت چهره ى خودرا پوشاند و با يارانش همراه مسيحيان سمت آن دانشمند نابينا وكهنسال حركت كرد, مرد كهنسال به يارى حس نيرومندش , سمت امام اشاره كرد و گفت : مرد, از ما هستى يااز امت محمد؟ امام فرمود: از امت محمد(ص ).
پير پرسيد: براى پرسيدن آمدى يا پرسيده شدن ؟ امام فرمود: بپرس .
مرد كهنسال بسيار پرسيد.
وپاسخ شنيد.
آن گاه گفت : بنده ى خدا, كدام ساعت نه بخشى از شب است نه بخشى از روز, واگر ازهيچ كدام نيست ,چيست ؟ امـام بـاقـر(ع ) فـرمـود: فاصله ى طلوع فجر تا طلوع آفتاب نه جزءشب است نه جزء روز.
زمانى از زمـان هاى بهشت است كه در آن بيماران درمان مى يابند و روزى بندگان خدا تقسيم مى شود, و ساعت رحمت و خيرو بركت است .
((105))

از اين داستان در مى يابيم اين زمان زمانى معنوى است و شايسته است حفظ قرآن در چنين وقتى تحقق يابد.
خداوند مى فرمايد: [ان قرآن الفجر كان مشهودا.
] ((106))

نماز صبح مورد مشاهده است .
مـراد از[قـرآن الـفـجـر] نماز صبح است .
((107))

بر اساس روايات شيعه وسنى , در ميان نمازهاى روزانه نماز صبح مورد مشاهده ى فرشتگان شب و روز قرار مى گيرد, زيرا در آغاز صبح فرشتگان شـب جـاى خـودرا به فرشتگان روزمى سپارند و دراين تعويض جايگاه , نماز مردمان راديده , برآن گواهى مى دهند.
((108))

براى بيدار شدن به هنگام طلوع فجر, توجه به نكات زير سودمندمى نمايد: الف ) خفتن در اوايل شب ب ) شب هنگام غذاى اندك خوردن ج ) خواندن آيه ى آخر سوره ى كهف 4 - انتخاب مكان مناسب

اگـر مـكان مطالعه پرسروصدا, بسيار سرد يا بسيار گرم و نامناسب باشد, انسان دچار تشتت فكر مى شود.
اين نكته در [حفظ قرآن ] ازحساسيت ويژه برخورداراست , زيرا حفظ قرآن به تمركز شديد فكرنياز دارد.
البته پس از به خاطر سپردن آيات , تكرار آن به اين اندازه تمركز نيازمند نيست و مى تواند در مكان هاى شلوغ نيز تحقق يابد.
5.
تمركز فكر

هـنـگـام به خاطر سپردن قرآن , تمركز فكر بسيار ضرورت دارد.
پس بايد عوامل عدم تمركز فكر و حـواس پرتى را شناسايى كرد و در رفع آن ها كوشيد.
اين عوامل , در اشخاص مختلف متفاوت است ومى توان آن ها را به دو نوع تقسيم كرد: الف ) درونى ب ) بيرونى عـوامـل [درونـى ] بـه معناى اسبابى است كه در درون انسان جاى دارد, مانند اندوه و اضطراب و نگرانى .
كسى كه در دام اين عوامل گرفتار آمد, بايد حفظ قرآن راكنار نهد و نخست در نابودى اين عـوامل بكوشد.
مراد از عوامل [بيرونى ], عوامل محيطى است , مانندسروصدا و صحنه هاى مشغول كننده .
اين امور از بازدهى حفظمى كاهد و چه بسا موجب دلسردى و نوميدى انسان مى گردد.
6 - انتخاب نوع قرآن

يـكـى از نـكـات بـسيار مهم و مؤثر در حفظ قرآن , مسئله ى انتخاب قرآن است .
بايد از آغاز تا پايان حفظ, حتى براى مرور, از يك قرآن استفاده كرد.
استفاده از قرآن هاى مختلف ذهن را دچار مشكل مى كندوتصوير آيات و صفحات را به هم مى ريزد.
بهتر است , با توجه به مكان و زمان حفظ ومرور, از قطع هاى گوناگون يك قرآن استفاده شود,براى مثال در خانه و محل كار از قطع بزرگ و در غير ايـن مـوارد ازقـطـع جـيـبـى بـهره برد.
البته قرآنى كه انتخاب مى شود, بايد ازويژگى هاى زير برخوردار باشد: الف ) سادگى متن و زمينه ب ) عدم ترجمه هـنگام حفظ قرآن توجه به ترجمه ما را از مسير اصلى حفظ دورمى سازد.
بنابراين , بهتراست پيش از آغاز حفظ درباره ى ترجمه ,تفسير اجمالى آيات و برخى از شان نزول ها آگاهى به دست آورد.
7 - آشنايى بازبان عربى

آشـنـايى بازبان عربى و ترجمه و تفسير اجمالى آيات , در حفظقرآن بسيار سودمند است .
به خاطر سـپـردن كـلـمات و الفاظ, بدون توجه به معانى , كار حافظ را سخت مى كند و سبب مى شود آيات بـه طـور صـحـيـح در ذهن جاى نگيرد.
اين امر چنان مهم است كه مى توان آن را مؤثرترين عامل پـيـشـرفـت در حفظ قرآن به شمار آورد.
آشنايى بازبان عربى , آيات را دلنشين تر مى سازد و سبب علاقه و اميدوارى فزون تر حافظ مى گردد.
ياد آورى

كـسـانـى كه در انديشه ى شركت در مسابقات سراسرى قرآن به سرمى برند, بايد درباره ى تجويد قـرآن آگـاهـى كـافـى داشـتـه باشند.
يادگيرى احكام تجويد از دو راه امكان پذير است : مربى و نـوارهاى قرآن .
در اين راستا, سفارش مى شود علاقه مندان از همان آغاز قرآن رابا رعايت تجويد به خاطر سپارند تا هنگام خواندن آيات لحن آنان ازويژگى احكام تجويد برخوردار باشد.
8 - نوارهاى قرآنى

حـافظان با تجربه ((109))

بر اين باورند كه گوش سپردن به نوارهاى قرآنى براى حفظ كتاب خدا

روشـى نـامـنـاسـب است , زيرا در اين شيوه حافظ به جاى تكرار پيوسته ى آيات به شنيدن بسنده مـى كند و حافظه را با تكرار كلمات ورزيده نمى سازد.
اگر حافظه پيوسته به كار گرفته نشود, به تـدريـج سلول هاى مغز حالت اثر پذيرى و ثمردهى را ازدست مى دهد و ديگر در برابر محرك ها به انـدازه ى كـافـى حـسـاسـيت ندارد تا داده ها را بى درنگ بايگانى و حفظ كند.
((110))

رمز اصلى حفظقرآن , تكرار الفاظ است نه شنيدن .
به طور كلى ,آفات گوش سپردن به نوار عبارت است از: 1.
تنبلى حافظه 2.
دير به مطلوب رسيدن 3.
سستى و مستحكم نبودن محفوظات البته گوش دادن به نوارهاى قرآنى , براى فراگيرى احكام تجويدو بالا بردن سطح آن , سودمند و در مواردى ضرورى است .
انواع حفظ قرآن

حفظ قرآن به دو شكل ممكن است :
1.
حفظ ترتيبى ((111))

2.
حفظ موضوعى [حـفـظ ترتيبى ] يعنى حفظ آيات از ابتداى قرآن تا پايان آن .
[حفظموضوعى ] به معناى حفظ آيات دسـتـه بـنـدى شـده در مـوضـوع هـاى مـتـفـاوت است .
كسانى كه از حافظه ى متوسط و وقت بـيـش تـربرخوردارند, شايسته است در مسير حفظ ترتيبى گام بردارند.
براى آنان كه از حافظه ى مـتـوسـط يـا فرصت كافى بى بهره اند, حفظموضوعى يا حفظ بعضى از سورهاى كوچك و داراى فضيلت سودمندتر است .
كسانى كه به هيچ وجه توان حفظ آيات قرآن راندارند, بايد بسيار سجده به جـاى آورنـد.
يـكـى از يـاران پـيـامـبراسلام (ص ) نزد حضرت آمد و گفت : قرآن از ذهنم رميده ونگهدارى اش برايم دشوار شده است .
حضرت فرمود: [لا تحمل عليك ما لا تطيق و عليك بالسجود.
] ((112))

كارى كه توان انجامش را ندارى , انجام مده , و بر تو بادسجده كردن .
مراحل حفظ قرآن حفظ قرآن مراحلى دارد.
كه رعايت آن ها بسيار سودمند است .
اين مراحل عبارت است از: 1 - نقطه ى شروع

حـفـظ جـزء اول قرآن از حفظ جزء دوم مشكل تر است , و حفظجزء دوم از جزء سوم دشوارتر.
بدين سبب , يكى ازدانشمندان مى گويد: هركه پنج جزء قرآن را حفظ كند, بايد به حفظ كل قرآن اميدوار باشد.
((113))

حـفـظ قـرآن در آغاز كار دشوارتر است و هر چه پيش تر رويم ,دشوارى ها كم تر مى شود.
از اين رو, شـايـسـته است براى جلوگيرى ازدلسردى حفظ رااز آسان ترين مكان آغاز كنيم .
موارد زير براى شروع حفظ مناسب ترين آيات شمرده مى شود: الف ) فهرست سوره هاى قرآن ب ) جزء سى ام ج ) داستان هاى قرآن در بسيارى از كشورها, جزء سى ام قرآن - كه سوره هايش كوچك و يادگيرى اش تا اندازه يى آسان تر است - با عنوان عم جزء جداگانه چاپ مى شود و متن درسى قرار مى گيرد.
2 - كيفيت حفظ

نـخـست بايد سوره يا جزءمورد نظر را تقسيم بندى كردو سپس به حفظ آن پرداخت .
با اين روش , حجم آيات سوره يا جزء كم تر و كارحافظ آسان تر مى نمايد پس از تقسيم بندى سوره يا جزء, نوبت به حفظ مى رسد.
براى حفظ دو راه وجود دارد: الف ) حفظ آيات بر اساس صفحه ب ) حفظ آيات بر اساس شماره در راه اول , به طور متوسط سهميه ى هر روز يك صفحه است .
اگر كسى اين شيوه را انتخاب كرد, بـايـد تا آخر قرآن بدان پاى بند ماندو بر اساس صفحه پيش رود.
در شيوه ى دوم , مناسب ترين راه اين است كه آيات پنج تا پنج تا به خاطر سپرده شود, زيرا كسى كه شماره هاى 1 و 5 و 10 و...
را حفظ كـنـد, شـماره هاى بين آن ها را ناخودآگاه به خاطر مى سپارد و براى اين كار به تمركز شديد فكر نـيـاز نـدارد.
بـاايـن روش , خـوانـدن قرآن از آخر به اول نيز دشوارنيست و با اندكى تمرين امكان پذيراست .
بـايـد تـنـها پس از به خاطر سپردن دقيق يك آيه سراغ آيه ى ديگررفت , وقتى آيه ى دوم به خاطر سـپـرده شـد, بايد دو آيه با هم تكرارشود و پس از اطمينان كامل , حفظ آيه ى سوم آغاز گردد.
بر ايـن اسـاس , وقـتـى پـنـج آيه به خاطر سپرده شد, بايد آن قدر به تكرار شان ادامه داد كه در ذهن اسـتقرار يابد.
پس از اين مرحله , بايد آيات پنج گانه هر روز دست كم پنج بار با فاصله تكرار شود تا در ذهن اثر عميق نهد.
يك روان شناس مى گويد: به خاطر داشته باش كه نيمى از آنچه امروز مى خوانى پس ازنيم ساعت فراموش خواهى كرد, و 23 آن را پـس از 9 سـاعـت و 34 آن رادر مـدت 6 روز و 45 آن را نـيـز در عـرض يـك مـاه از يـاد خواهى برد.
((114))

بنابر اين , راه تثبيت آيات در ذهن تكرار روزانه ى آن ها درفاصله هاى مختلف و منظم است .
در روز بـعد, بايد ابتدا پنج آيه ى روز پيش را چندين بار از حفظ خواند و سپس به حفظ پنج آيه ى بعدروى آورد.
به كارگيرى دقيق اين شيوه , حفظ قرآن كريم را آسان مى سازد.
در پـايـان ايـن بخش , بايد ياد آور شد كه براى حفظ آيه ى طولانى مى توان آن را به دو يا سه بخش تقسيم كرد و در مدت دو يا سه روز به خاطر سپرد.
[كميت يا كيفيت ]

آنچه به حفظ قرآن كمك مى كند و محفوظات قرآنى را متقن ومستحكم مى سازد, كيفيت است نه كـمـيـت .
خوب به خاطر سپردن ,بيش از حجم محفوظات اهميت دارد.
پس بايد به تكرار - حتى اگر به طولانى شدن بسيار زمان حفظ قرآن بينجامد - ارج نهاد, زيرا تكرارپيوسته ى محفوظات بر دوام و استحكام آن ها مى افزايد.
3 - تثبيت محفوظات

نـگهدارى هر پديده يى از ايجاد آن دشوارتر است .
اين قانون در[حفظ قرآن ] نيز جارى است .
پس از مـرحـلـه ى دشـوار حـفظ, بايد درانديشه ى مرحله ى دشوارتر تثبيت محفوظات بود.
تثبيت آيات درذهن به چند شكل زير انجام مى پذيرد: 1- تكرار 2- گوش سپردن به نوارهاى قرآنى 3- نوشتن آيات در اين ميان , نيرومندترين و مؤثرترين ابزار تكرار است كه در بحث آينده از آن , سخن گفته خواهد شد.
شيوه ى تكرار تكرار خود به شكل هاى گوناگونى نيز تحقق مى يابد, براى مثال مى توان به سه شيوه ى زير اشاره كرد: 1 - قرائت در نماز

قـرائت قـرآن در نمازهاى واجب و مستحب , نوعى تكرار شمرده مى شود.
در نماز واجب بايد بعد از سـوره ى حـمـد يـك سـوره ى كـامل قرائت شود, ولى در نماز مستحبى بعد از حمد هر مقدار آيه خوانده شود, كافى است و نماز صحيح است .
بااجراى اين روش , مى توان به تكرار محفوظات قرآنى پرداخت و آن هارا در ذهن متقن و مستحكم ساخت .
2 - تكرار انفرادى

حافظ قرآن بايد روزانه بخشى از وقت خويش رابه تكرارمحفوظات اختصاص دهد.
هركس با توجه بـه حـافظه و موقعيت خويش مى تواند زمان مورد نياز براى تكرار خود را در يابد, ولى تجربه نشان مى دهد كه بايد هر 10 روز يا حداكثر 30 روز به تدريج همه ى محفوظات قرآنى تكرار شود.
از آن جا كه قرائت هر جزء به طورمتوسط نيم ساعت وقت مى خواهد, مى توان جدول زير را, به عنوان روش مطمئن استقرار محفوظات در ذهن , به عاشقان قرآن ارائه داد: نوع حافظزمان لازم براى تكرار در روز كل قرآن يك ساعت و نيم 20 جزء يك ساعت 10 جزء نيم ساعت 5 جزء يك ربع ((115))

نـاگـفـته نماند, مهم تلاوت قرآن است نه مرور آن در ذهن .
افزون براين , بايد زمان تكرار در تمام روز تـقـسـيـم شود, براى مثال بهتر است حافظ كل قرآن زمان يك ساعت و نيم تكرار را به 3 نيم سـاعـت تـقـسـيـم كند: نيم ساعت صبح , نيم ساعت ظهر و نيم ساعت پيش از خواب شبانه .
البته مطلوب آن است كه حافظ به زمان هاى ياد شده بسنده نكند و از هر فرصتى براى تكرار و استحكام محفوظاتش بهره گيرد.
خداوند مى فرمايد: [فاقرؤا ما تيسر من القرآن .
] ((116))

هر قدر ممكن است قرآن تلاوت كنيد.
در پـايـان ايـن بخش , ذكر روش استاد طبلاوى در تكرار آيات , به عنوان يك الگو, سودمند به نظر مـى رسـد.
او روز جـمعه تكرار رامى آغازد و سوره هاى بقره , آل عمران و نساء را به پايان مى رساند.
روزيـكشنبه از ابتداى سوره ى يونس تا آخر نحل مى خواند و بر اساس تقسيم بندى خويش , تا پايان هفته يك بار قرآن راختم مى كند.
اومى گويد:

اختصاص داده ام و آن را به سرعتى بيش ((117))

من براى مرور قرآن هر روز دو ساعت و نيم وقت از ترتيل تلاوت مى كنم , چرا كه تلاوت با تجويد زمان بيش ترى مى طلبد.
سهم هر روز من اين است كه در هرنيم ساعت يك جزء بخوانم و اين دو ساعت ونيم را به اين طريق در روز تقسيم كرده ام كه صـبح يك ساعت يعنى دو جزء, عصر يك ساعت يعنى دو جزء و هنگام خوابيدن نيز نيم ساعت يعنى يك جزء كه روى هم رفته پنج جزء را قرائت مى كنم .
((118))

3 - عرضه بر ديگران

يـكـى از راه هاى تكرار محفوظات قرآنى , عرضه بر ديگران است .
حافظ قرآن هنگام عرضه به نقاط ابـهـام و ضـعـف خـود پـى مـى برد ومحفوظاتش متقن ومستحكم مى گردد.
پيامبر اسلام (ص ) كـه فـصـيـح تـريـن مـردم اسـت و قـرآن را از جـبـرئيل دريافت مى كرد - در ماه رمضان هر سال محفوظاتش رابر جبرئيل عرضه مى داشت .
((119))

صحابه نيز محفوظات خويش را بر پيامبر عرضه مى كردند تا بردرستى اندوخته هاى قرآنى شان مهر تاييد زنند و اطمينان يابند.
((120))

حافظ قرآن مى تواند با شركت در محافل حفظ يا گزينش دوست به تكرار آيات بپردازد يا دست كم محفوظات خود را بر يكى از بستگان و آشنايانش عرضه كند.
شيوه ى حفظ آيات همانند

در حـفظ قرآن , به ويژه دراثناى آن , با مسئله يى به نام حفظ [آيات همانند] روبه رو مى شويم .
براى حـفـظ ايـن آيـات , بايد آن ها را چندبرابر آيات ديگر تكرار كرد تا از دوام بيش ترى برخوردار شوند, آيات همانند به شكل هاى مختلف ديده مى شوند.
گاه دو يا چند آيه ,جز دريك يا دو حرف يا كلمه , باهم شبيه اند, مانند آيات 84 آل عمران و136 بقره : [قـل امنا باللّه و ما انزل علينا و ما انزل على ابرهيم و اسمعيل واسحق و يعقوب والاسباط و ما اوتى موسى و عيسى و النبيون من ربهم لانفرق بين احدمنهم و نحن له مسلمون .
] [قـولوا امناباللّه و ما انزل الينا و ما انزل الى ابراهيم و اسمعيل واسحق و يعقوب والاسباط و ما اوتى موسى و عيسى و ما اوتى النبيون من ربهم لا نفرق بين احدمنهم و نحن له مسلمون .
] ايـن دو آيـه در كـلمات :[قل و قولوا], [علينا و الينا] و [على ابراهيم و الى ابراهيم ] با يكديگر تفاوت دارند.
افزون براين , در آيه ى دوم واژه ى [و ما اوتى ] دوبار تكرار شده است .
اين همانندى به شكلى ديگر در سوره ى انشراح ديده مى شود: [فان مع العسر يسرا.
] ان مع العسر يسرا.
] اين دو آيه تنها در فاى آغازين تفاوت دارند.
گاه اين شباهت تنها در پايان آيات است , مانند آيات 1 احزاب و30 دهر: [يا ايها النبى اتق اللّه و لا تطع الكافرين و المنافقين ان اللّه كان عليما حكيما.
] [و ما تشاؤن الا ان يشاء اللّه ان اللّه كان عليما حكيما.
] زمانى نيز اين تشابه تنها در صدر آيات است , مانند آيات 10 و116 آل عمران : [ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اءولادهم من اللّه شيئا و اولئك هم وقود النار.
] [ان الـذيـن كـفـروا لـن تـغـنـى عـنـهـم امـوالـهـم و لا اءولادهـم مـن اللّه شـيـئاو اولئك اءصحاب النارهم فيهاخالدون ] گـاه دو آيه با يكديگر همانند است , ولى كلمات متفاوت نيزدرآن ها به چشم مى خورد, مانند آيات 100 و 149 آل عمران : [يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا فريقا من الذين اوتوا الكتاب يردوكم بعد ايمانكم كافرين .
] [يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا الذين كفروا يردوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين .
] بـرخـى اوقـات تـنـها عبارت ميانى دو آيه با يكديگر شبيه است ودر صدر و پايان شان تفاوت ديده مى شود, مانند آيات اول صف وجمعه : [سبح للّه ما فى السموات و ما فى الارض و هو العزيز الحكيم .
] [يسبح للّه ما فى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزيز الحكيم .
] بـى تـرديـد شـكل هاى همانندى بسيار است و بررسى همه ى آن هاما رااز هدف اصلى باز مى دارد.
آنـچـه بـديـن مـجـمـوعه مرتبط است ,شيوه ى به خاطر سپردن آن هاست .
دراين باره , روش هاى متعددى وجود دارد كه عبارت است از: 1 - تكرار

براى حفظ و استقرار آيات همانند, بايد آن ها را چند برابرآيه هاى معمولى تكرار كرد.
2 - روش مقايسه

[مـقـايـسـه ] يعنى كنار هم قرار دادن آيات همانند و به حافظه سپردن دقيق موارد اختلاف آن ها, بـراى مـثـال وقـتـى آيـه هـاى 136 بقره و 84 آل عمران را كنار هم مى نهيم و دقت مى كنيم , در مـى يـابـيـم كه آيه ى 136 بقره كلمه ى [قولوا] دارد و آيه ى 84 آل عمران [قل ] دراولى [الى ] و در ديـگرى [على ] ديده مى شود.
افزون براين , در اولى [اوتى ] دوبار تكرار شده است .
پس اين دوآيه در سه مورد با يكديگراختلاف دارند.
وقتى آيات همانند را يك جا قرار دهيم و بايكديگرمقايسه كنيم , در حافظه بهتر جاى مى گيرند و از دوام بيش ترى برخوردار مى شوند.
3 - روش تناسب

يـكى از بهترين و سودمندترين راه هاى حفظ آيات همانند, روش [تناسب صدر و ذيل ] است كه در فـن بديع [تمكين ] ((121))

خوانده مى شود.
تمكين يعنى آن كه ذيل آيه با صدر آن در معنا تناسب دارد,براى مثال درآيه 103 انعام مى خوانيم : لاتدركه الابصار و هو يدرك الابصار و اللطيف الخبير.
] او[ خدا] را هيچ چشمى در نمى يابد و او بينندگان رامشاهده مى كند, و او نامرئى وآگاه است .
بـى تـرديـد وقـتـى چـيـزى لطيف باشد چشم ها از ديدنش ناتوانند.
بنابراين , كلمه ى [اللطيف ] با جـمـلـه ى [لاتدركه الابصار] مناسبت دارد.
افزون براين , هركس از حقيقت اشيا آگاه باشد, خبير خوانده مى شود.
پس كلمه ى [الخبير] با جمله ى [و هو يدرك الابصار] متناسب است .
((122))

در آيه ى16 نساء نيز مى خوانيم : [و الذان ياءتيانها منكم فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضواعنهما ان اللّه كان توبا رحيما.
] هـركـس از مـسـلـمانان كردار ناشايست مرتكب شود چه زن چه مرد, آن ها را با سرزنش بيازاريد.
چنانچه توبه كردند, متعرض آنها نشويد, زيراخداوند توبه ى خلق رامى پذيرد و مهربان است .
در صدر اين آيه , جمله ى [فان تابا و اصلحا] و در پايان آن صفات [توابا] و[رحيما] ذكر شده است كه با [تابا] و [اصلحا] تناسب دارد.
البته گاه ميان كلمات و عبارات صدر و ذيل آيه به ظاهر تناسبى مشاهده نمى شود, ولى با دقت و تامل بيش تر مى توان رگه هاى تناسب راشناسايى كرد.
((123))

4 - روش قرداد

[قرداد] يعنى رمزى كه حافظ قرآن براى به خاطر سپردن دقيق آيات همانند درست مى كند.
البته ايـن رمز گاه معنا و مفهوم روشنى ندارد و تنهاحافظ را در تداعى الفاظ آيات يارى مى دهد, براى مثال در آيات 176 و 177 و 178 سوره ى آل عمران به ترتيب مى خوانيم : [ولايحزنك الذين ...
و لهم عذاب عظيم .
] ان الذين اشترو...
و لهم عذاب اليم .
] و لايحسبن الذين ...
و لهم عذاب مهين .
] بـراى حـفظ آخر اين آيات - كه با يكديگر همانند است - قرارداد[عام ] سودمند مى نمايد.
سه حرف [ع ], [الف ] و [م ] به ترتيب حروف آغازين كلمات [عظيم ], [اليم ] و [مهين ] است و نشان مى دهد كه ايـن كـلـمـات بـه تـرتيب [عظيم , اليم و مهين ] دراين سه آيه آمده است .
در آيه ى154 آل عمران مى خوانيم : ثم انزل عليكم ...
و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحص ما فى قلوبكم ...
] درايـن آيـه , كـلمه هاى [صدوركم ] و [قلوبكم ] به طور معمول اشتباه مى شود.
در اين جا, مى توان مـقـدم بـودن حـرف [ص ] بـر [ق ] درحـروف الفبا را رمز قرار داد و در زمان ترديد با توجه به اين رمزدريافت كه [صدوركم ] پيش از [قلوبكم ] قرار دارد.
اين قراردادهابيش ترشخصى و مبهم است , ولى رمزهاى غيرمبهم و قابل استفاده براى همگان نيز وجود دارد كه چند نمونه از آن عبارت است از: 1 - در قرآن همواره كلمه ى [ولى ] بر [نصير] مقدم است , مانندآيات زير: و اللّه اعلم باعدائكم و كفى باللّه وليا وكفى باللّه نصيرا.
] ((124))

[واجعل لنا من لدنك وليا واجعل لنا من لدنك نصيرا.
] ((125))

[ومالكم من دون اللّه من ولي و لا نصير.
] ((126))

2 - در قرآن هميشه [سميع ] پيش از [عليم ] آمده است , مانندآيات زير: ربنا تقبل منا انك انت السميع العليم .
] ((127))

فسيكفيكهم اللّه و هو السميع العليم .
] ((128))

[ان اللّه سميع عليم .
] ((129))

((130))

بخش چهارم : گوناگون

بـا صدايى بلند به حافظ مى گويند: اى حافظ قرآن , به وسيله ى قرآن در برابر مردم فروتن باش تا خداوندعزيزت گرداند واز فخر و تكبر بپرهيز تا ذليل وخوارت نسازد.
امام صادق (ع )

همگانى بودن حفظ قرآن

آيا كسى كه داراى هوش و استعداد معمولى است مى تواندحافظ قرآن گردد؟ در پاسخ بدين پرسش بايد گفت : هركس كه بهره ى هوشى متوسط دارد, مى تواند قرآن را به خاطر سـپـارد.
الـبـتـه ايـن بـه مـعناى آن نيست كه گروهى به بهانه ى كم هوشى از حفظ آيات الاهى سـربـاززنـند, زيرا حفظ قرآن مراتب دارد و هر فرد مى تواند به فراخوراستعداد و حافظه ى خويش مـقدارى از قرآن را حفظ كند.
كسى كه توان حفظ پنج جزء دارد نبايد به بهانه ى حجم زياد تمامى قـرآن از بـه خاطر سپارى پنج جزء خوددارى كند.
چه بسا حفظ پنج جزء پلى براى رسيدن به حفظ كل قرآن باشد.
چـنـان كـه گـفـتـه شد, صاحبان ضريب هوشى متوسط مى توانند درمسير حفظ كل قرآن گام بردارند و توفيق يابند, واقعيات زير بر درستى اين سخن گواهى مى دهد: 1 - لطف الاهى

قال اللّه تعالى :
[و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر.
] ((131))

گـروهـى مـراد از [ذكـر] درآيه را حفظ قرآن مى دانند, ((132))

يعنى ماقرآن را براى حفظ آسان سـاخـتـيم , زيرا قرآن عباراتى روان و منظم داردو خداوند آن راچنان آفريده كه به خاطرسپردن آسـان است يكى ازمفسران به نام سعيدبن جبير مى گويد: هيچ كتاب الاهى مانند قرآن تمامى آن به آسانى قابل حفظ نيست .
((133))

[جيمس متشنره ] مى گويد: شـايـد قـرآن بيش تر از هر كتابى در جهان قرائت شود و قطعاآسان ترين كتاب براى حفظ كردن و مـؤثـرترين كتاب در روش زندگى پيروان آن است .
قرآن بااسلوب بسيار بديعش قلب ها راخاشع و رام كـرده اسـت .
تـعاليم آن همه عملى است و همين عملى بودن دستورهاى زندگى در سايه ى ايمان و پرستش خداى يگانه آن را كتابى بى نظير و فريد در جهان معرفى كرده است .
((134))

2 - سخن معصومان

امام صادق (ع ) مى فرمايد: [ان الذى يعالج القرآن و يحفظه بمشقة منه و قلة حفظ له اجران .
] ((135))

هـركـس در فـراگـيرى قرآن بكوشد و به سبب كمى حافظه آن را به سختى به خاطر سپارد, دو پاداش دارد.
[ يكى براى حفظ و ديگرى براى تحمل سختى آن ] از اين روايت در مى يابيم كه همه مى توانند قرآن را به خاطرسپارند, گروهى به آسانى و دسته يى به سختى .
بنابراين , حفظ قرآن به هوش و استعداد فوق العاده نيازندارد.
3 - تجربه

تـجـربـه نـشان داده است كه همه يا نيمى از كسانى كه به توفيق حفظ قرآن دست يافته اند, افراد مـعمولى اند و بهره ى هوشى متوسطدارند.
حضرت آيت اللّه خزعلى - كه حافظ قرآن , نهج البلاغه وصحيفه سجاديه است - دراولين كنگره ى قرآن و بسيج فرمود: چـرا قـرآن را حـفظ نمى كنيد...
بحمد اللّه با تجربه اين را برايتان مى گويم .
من خودم اين تجربه را كـرده ام .
شـايـد شما بگوييدفلان كس حافظه اش فوق العاده است ؟ خير فوق العاده نيست ,ولى به خـواست خدا خواستم و با توسل به ائمه ى اطهار: درخواست نمودم كه اين توفيق ادامه و استمرار نصيب شود وشد.
((136))

از سـوى ديـگر, پدر گرامى حافظ پنج ساله محمد حسين طباطبايى درباره ى استعداد فرزندش معتقد است كه فرزندش ازهوش و استعداد بالايى برخوردار نيست , بلكه او همانند ديگرخردسالان اسـت .
مـنتها اين مربى است كه مى تواند با روش ويژه ى خود آنان را به كسب اين توفيق راهنمايى نمايد.
سخن آن فقيه و حافظ كهنسال و مربى و پدر اين حافظ خردسال به روشنى نشان مى دهد كه آنچه انسان را به مقام حفظ قرآن مى رساندعشق به اين كتاب آسمانى است نه حافظه و استعداد ويژه .
بهترين دوران حفظ قرآن دوران كودكى

براى حفظ قرآن , هيچ زمانى دير نيست .
درميان حافظان شماركسانى كه قرآن را در سنين بالا به خاطر سپردند, اندك نيست .
حضرت آيت اللّه مكارم شيرازى - دام ظله العالى - در درس خارج فقه مى فرمود: مرحوم آيت اللّه خويى (ره ) در دوران پيرى به حفظقرآن مشغول شدند.
بـنـابـرايـن , در هـر سـن و موقعيتى مى توان به حفظ قرآن روى آورد.
البته در كودكى ذهن براى فـراگـيـرى مـعـلـومـات آمـادگى بيش ترى دارد.
و بايد آن را بهترين زمان حفظ قرآن به شمار آورد.
رسول خدا(ص ) مى فرمايد: آموختن در كودكى چون نقشى است كه بر سنگ حك شده باشد, و آن كه در بزرگسالى مى آموزد چون كسى است كه بر آب مى نويسد.
((137))

بيش تر قاريان مشهور جهان چون استاد عبدالباسط, محمدصديق منشاوى , راغب مصطفى غلوش و ابـوالـعـيـنـيـن شـعـيـشـع ازكودكى به حفظ قرآن روى آوردند و در شمار حافظان كل قرآن جاى دارند.
((138))

اكـثر دانشمندان ما نيز در كودكى بدين توفيق دست يافتند.
نام وزندگى شمارى از آن ها عبارت است از: ابن سينا

ابن سينا دانشمند نامى قرن پنجم هجرى - كه در پزشكى ,فلسفه و...
سرآمد عصر خود بود - پيش از ده سالگى قرآن مجيد راحفظ كرد.
((139))

سيد بن طاووس

سـيـد بـن طاووس يكى از دانشمندان شيعى است كه در ماه شعبان سال 640 ق در كربلا ديده به جـهـان گـشـود و در شـهـرهاى حله وبغداد به فراگيرى دانش پرداخت .
او از شاگردان خواجه نصيرالدين طوسى و علامه حلى است و در يازده سالگى تمامى قرآن را به خاطرسپرد.
((140))

رودكى

اين شاعر پرآوازه ى سده ى چهارم ايران , در عصر سامانيان مى زيست .
وى حدود 1300000 بيت شعر سـرود و شـعـر پارسى رابه كمال رساند.
رودكى از نعمت بينايى بى بهره بود, ولى در هشت سالگى تمام قرآن را حفظ كرد.
((141))

ابوالعيناء

مـحـمد بن قاسم بن خلاد بن ياسر اهوازى مشهور به ابوالعيناء, درشهر اهواز متولد شد و در بصره رشـد يـافـت .
وى از اديبان بزرگ روزگارعباسى شمرده مى شد و دركودكى قرآن را حفظ كرد.
ابـوالـعيناء درچهل سالگى چشمانش رااز دست داد و پنجاه سال ديگر عمرش رادر نابينايى به سر برد.
((142))

حافظ شيرازى

ايـن شاعر و دانشمند ايرانى , در نهايت فقر و تنگدستى به فراگيرى دانش پرداخت .
او تمامى قرآن رابا چهارده قرائت از حفظبود و [لسان الغيب ] لقب داشت .
((143))

ناصر خسرو

ابومعين ناصرخسرو قباديانى در سال 394 هجرى چشم به جهان گشود و در 481 درگذشت .
اين شـاعـر, عـارف , حـكـيـم ونـويسنده ى زبردست بود - كه از نوادر روزگار به شمار مى رفت - در 9سالگى قرآن و بسيارى از احاديث را حفظ كرد.
((144))

ابن اثير جزرى

ابـوالفتح ابن اثير جزرى از دانشمندان مذهب شافعى است .
او درلغت , نحو, بيان و نيز فنون انشا و كتابت مهارت بسيار داشت و قرآن را در كودكى حفظ كرده بود.
((145))

ملك المحدثين

محمدبن طاهر ملقب به ملك المحدثين , از دانشمندان اواخرقرن دهم هجرى است .
او در كودكى قرآن را حفظ كرد و در بسيارى ازفنون بر ديگران تقدم يافت .
محمد بن طاهر اموال بسيار به ارث برد وهمه را به دانشجويان علوم دينى بخشيد.
((146))

انتاكى

داود بن عمر انتاكى ملقب به [بصير], از دانشمندان شيعى اوايل قرن يازدهم است .
وى در كودكى حـافـظ قـرآن شـد و تـوانـسـت درپـزشـكى و فلسفه شهرتى چشم گير به دست آورد.
انتاكى از نعمت چشم بى بهره بود, ولى به شهرهاى بسيار سفر كرد.
((147))

فرزدق

ايـن شـاعر شيعى عصر بنى اميه , از اصحاب امام سجاد(ع )بود.
پدرش او را در كودكى نزد على (ع ) آورد و گـفـت : فـرزنـدم شـاعـراسـت .
على (ع ) فرمود: او را قرآن بياموزكه بهتراز شعر است .
اين سخن چنان در فرزدق اثر كرد كه بر خود قيدهايى بست و سوگند خورد تاقرآن را حفظ نكند آن ها را نگشايد.
به اين ترتيب , همه ى قرآن رابه خاطر سپرد.
((148))

فخرالدين عراقى

ابـراهـيـم بـن شـهـريـار ملقب به [فخرالدين ], درشمار شاعران وعارفان پيرو شيخ شهاب الدين سهروردى جاى دارد.
او در كودكى به جمع حافظان قرآن پيوست .
((149))

شبلنجى

ايـن دانـشـمـند بزرگ اهل سنت در حدود 1250 ق ديده به جهان گشود و در ده سالگى قرآن را حفظ كرد.
وى به گوشه نشينى و زيارت اهل قبور بسيار تمايل داشت .
((150))

شهاب الدين

ايـن دانـشـمـنـد شـافـعـى - كـه بـه ادبيات بسيار عشق مى ورزيد - درده سالگى قرآن را حفظ كرد.
((151))

ابوالحسنات

مـحـمد عبدالحى بن حافظ انصارى , از دانشمندان حنفى قرن چهاردهم است .
او حفظ قرآن را از پـنـج سـالـگـى آغـاز كـرد و در ده سالگى به پايان رساند.
ابوالحسنات در يازده سالگى به تحصيل دانش پرداخت و همه ى علوم رايج معقول و منقول را نزد پدر آموخت .
((152))

ابن اللبان

ابـومـحـمد عبداللّه مشهور به ابن اللبان , از فقيهان و محدثان معروف شافعى است .
وى - كه قرآن رابـه چـندين روايت تلاوت مى كرد- در پنج سالگى به حافظان پيوست و در 446 ق در اصفهان در گذشت .
((153))

جبرتى

او ابـوالـتـهـانـى كنيه داشت و از دانشمندان معروف حنفى شمرده مى شد.
وى در اكثر علوم روز سـرآمـد بـود و در كـنار دانش به تجارت نيزمى پرداخت .
ابوالتهانى درده سالگى قرآن مجيد را به خاطرسپرد.
((154))

وظايف حافظ قرآن

چـنـان كـه آغـاز حفظ قرآن آدابى دارد, پايان آن نيز با آداب ووظايف ويژه همراه است .
بخشى از وظايف حافظان عبارت است از: 1 - فروتنى

حـافـظ قـرآن نبايد دربرابر توفيقى كه خداوند متعال به او عنايت كرده , مغرور شود و تكبر و فخر بورزد.
امام صادق (ع ) مى فرمايد: بـا صدايى بلند به حافظ مى گويند: اى حافظ قرآن , به وسيله ى قرآن در برابر مردم فروتن باش تا خداوند عزيزت گرداند واز فخر وتكبر بپرهيز تا ذليل و خوارت نسازد.
((155))

2 - حفظ اندوخته ها

يـكـى از مـسـئولـيـت هـاى حافظ قرآن تلاش براى تثبيت و استحكام محفوظات قرآنى است .
امام صادق (ع ) مى فرمايد: هر كس سوره يى از قرآن را فراموش كند, آن سوره به صورتى زيباو در درجه يى بلند در بهشت در بـرابرش آشكار مى گردد.
وقتى آن رامى بيند, مى گويد: تو كيستى كه چنين زيبايى ؟ كاش براى من بودى .
سوره مى گويد: مرا نمى شناسى ؟! من فلان سوره ام .
اگر مرافراموش نمى كردى , تو را به اين درجه و مقام مى رساندم .
((156))

بـرخى از فقيهان نگهدارى آيات درحافظه را واجب مى دانند.
درنظر آنان حفظ قرآن مجيد واجب نيست , ولى حافظ بايد بكوشدآنچه مى داند فراموش نكند.
نقل عن السيدالخويى (ره ): بـان مـن حـفظ مقدارا من القرآن الكريم وجب عليه ان يواظب على حفظه فهل هذا صحيح و هل موافق لنظركم الشريف .
التبريزى - دام ظله العالى -: نعم , الاحوط المحافظه على من حفظ بتكرار القرائة ونحوها.
((157))

از آيت اللّه خويى (ره ) نقل شده كه مى گويد: بـر آن كـه مـقـدارى از قـرآن كريم را حفظ كند, واجب است درنگهدارى اش بكوشد.
آيا اين نقل درست است و با نظر شريف شمامطابقت دارد؟ آيت اللّه تبريزى : آرى (ايـن نـقـل درسـت اسـت ) بـه نظر من احتياط واجب اقتضامى كند كسى كه قرآن به خاطر مى سپارد به يارى تكرار و مانند آن درحفظ اندوخته هايش بكوشد.
3 - پرهيز از اشتغال به كارهاى دنيوى

حـافـظ قـرآن بـايـد هـر روز وقتى را به تكرار محفوظات قرآنى اختصاص دهد و از غرق شدن در كارهاى دنيوى ((158))

بپرهيزد.
يكى ازياران امام صادق (ع ) به نام يعقوب احمر به حضرت عرض كرد:بدهى بسيار دارم و چنان در اندوه فرو رفته ام كه قرآن را از ياد برده ام .
امام فرمود: قرآن , قرآن ! همانا قرآن و سوره يى از آن در رستاخيزمى آيد و تا هزار درجه [ در بهشت ] بالا مى رود.
آن گاه مى گويد: اگر مراحفظ مى كردى , تو را به اين جا مى رساندم .
((159))

4 - لزوم رو خوانى قرآن

حافظ قرآن بايد, براى تثبيت محفوظات قرآنى اش و نيز محروم نشدن از پاداش نگريستن به قرآن , وقـت خـود را بـه دو بـخش تقسيم كند.
زمانى را به تكرار محفوظات اختصاص دهد و زمانى را به تـلاوت قـرآن از روى مـصـحـف .
تـلاوت از روى مصحف حافظ را از عبادت نگاه به قرآن بهره مند سـاخـتـه , سـبب مى شود به اشتباهات و نقاط ضعف وابهامش پى ببرد و از صحت اندوخته هايش مـطـمئن گردد.
اسحاق بن عمار از حضرت صادق (ع ) پرسيد: فدايت شوم , من حافظ قرآنم ,قرآن رااز حفظ بخوانم بهتر است يا از روى مصحف ؟ امـام فـرمـود: از روى مـصحف تلاوت كنى بهتر است .
آيا نمى دانى كه نگاه كردن به قرآن عبادت است .
((160))

الـبـتـه مـراد امام (ع ) اين نيست كه قرآن هميشه از روى مصحف قرائت شود, زيرا گاه بايد, براى تثبيت محفوظات , آن را از حفظ تكراركرد.
افزون برآنچه گذشت , تلاوت قرآن از روى مصحف به تقويت چشم , سبك شدن عذاب پدرومادر و...
مى انجامد.
((161))

نكاتى چند درباره ى نونهالان

آنـچـه درباره ى روش حفظ و تثبيت قرآن گفته شد, در سطح كودكان نيز جارى است .
البته بايد تـوجـه داشـت كـه شـرايط روحى آنان با بزرگسالان تفاوت بسيار دارد و عواطف آنان ظريف تر و حساس تراست .
بنابراين , در گستره ى كار با كودكان بايد موارد زير را به خاطرداشت .
1 - نقطه ى شروع

پيش تر گفته شد كه بهتراست حفظ قرآن از سوره هاى كوچك يافهرست سوره ها و يا داستان هاى قـرآن آغـاز شـود.
بـه كـار بـسـتن اين سفارش در نونهالان بسيار مورد تاكيد قرار مى گيرد, زيرا روحيه ى آنان حساس تر و احتمال نوميدى و دلسردى شان فزون تر است .
2 - سرعت نبخشيدن به [حفظ]

اگر قرار است بزرگسالان قرآن را به طور متوسط در 3 سال حفظكنند, كودكان بايد 5 - 7 سال را بدين امر اختصاص دهند.
فشار وتسريع در كار حفظ براى كودك بسيار زيانبار است , زيرا ممكن است روانش را آزرده سازد و از ادامه ى مسير بازش دارد.
3 - پرداختن به بازى و تفريح

بـيـش تر اوليا و مربيان بازى كودك را نوعى اتلاف وقت به شمارمى آورند و مى خواهند آنان هرچه زودتـر از بـازى دسـت كـشيده , به كارهاى مهم تر بپردازند.
اينان كودك را بزرگسالى خرد پيكر مـى پـنـدارنـدو تـوجـه نـدارنـد كـه بازى , ضمن تامين سلامت و رشد جسمى و روانى و عاطفى خردسالان , اصول و قواعد زندگى را به آنان مى آموزد.
بـازى چنان در سلامت كودك نقش دارد كه ارزش آن را ازمطالعه ى كتاب نيز بيش تر دانسته اند.
بنابراين , اوليا و مربيان بايدتوجه داشته باشند كه فراهم آوردن زمينه هاى بازى براى نونهالان ,آنان را در حفظ قرآن يارى مى دهد, زيرا حس كنجكاوى و قدرت ابتكار در كودك پديد مى آورد و از اين طريق , قدرت حفظ قرآن را دوچندان مى سازد.
نبى اكرم (ص ) مى فرمايد: [دع ابنك يلعب سبع سنين .
] ((162))

فرزند خود را آزاد بگذار تا هفت سال [ آغاز زندگى ]بازى كند.
4 - ايجاد علاقه در نو نهالان

نـكته ى مهم ديگر در گستره ى كار با نونهالان , [ايجاد علاقه ]است .
اگر كودكى با بى حوصلگى و فرار از كلاس عدم آمادگى خود رابراى حفظ نمايان ساخت , هرگز نبايد اورا زير فشار قرارداد.
در ايـن موارد, بايد نخست با شيوه هاى صحيح و جاذب اشتياق به قرآن رادركودك پديد آورد و سپس مسير حفظ را نشانش داد.
راه هاى پديدآوردن اشتياق در اين گروه متفاوت است .
بخشى از علاقه بـه قـرآن مـوهـبت الاهى و غير قابل اكتساب است و بخشى ديگر اكتسابى .
موارد اكتسابى رادر دو دسته ى پيش از ولادت و پس از ولادت موردبررسى قرار مى دهيم : الف ) عوامل مؤثر پيش از ولادت

1 - انتخاب همسر شايسته اسلام به نسل پاك و سالم بسيار اهميت داده , براى پديد آوردن آن حتى به پيش از تولد فرزند توجه كـرده اسـت .
مـعـصـومان (ع )درباره ى گزينش همسر بسيار سفارش كرده , ويژگى هاى همسر خـوب را بـر شـمـرده اند.
از مجموع كتاب هاى نوشته شده در اين زمينه , چنان بر مى آيد كه فرزند عـلاقـه مـنـد بـه مـسائل معنوى و قرآن در دامان همسردين دار, پاكدامن و خوش اخلاق پرورش مى يابد.
بنابراين , در انتخاب همسر بايد اين ويژگى ها مورد توجه قرار گيرد.
2 - مباشرت معنوى شرايط مباشرت نيز بر آينده ى كودك تاثير مى نهد.
سفارش معصومان (ع ) دراين باره در كتاب هاى ويـژه بـه تـفـصـيـل ذكـر شـده است .
مهم ترين نكاتى كه آن بزرگان تاكيد كرده اند اين است كه مباشرت هنگام حيض , دلهره و اضطراب و بدون وضو و نام خدا تحقق نيابد.
3 - باردارى معنوى بـا انتقال نطفه , ارتباط مستقيم مرد با اجزاى سلول تخم پايان مى پذيرد.
بدين سبب , حتى اگر در دام گـناه و اعتياد فرو رود, بر جنين تاثير مستقيم نمى نهد, ولى مادر تا پايان باردارى و شيردهى (دوسال ونيم ) با كودك ارتباط خونى دارد.
براساس تحقيقات و تجارب علمى ,غذا, دارو, هيجان و اضـطـراب , خـشـم و افكار و حالات روحى ,اخلاقى و حتى آهنگ صداى مادر ((163))

در دوره ى بـاردارى بـر جنين تاثيرمى گذارد.
((164))

بنابراين , اگر مادر هنگام باردارى با مسائل معنوى و قـرآن انـس داشته باشد, بر جنين تاثير عميق معنوى مى نهد و فرزندى علاقه مند قرآن و معنويات پديد مى آورد.
ب ) عوامل مؤثر پس از ولادت

1 - داشتن وضو هنگام شير دادن پيوسته با وضوبودن , آثار و بركات بى شمار دارد.
خداوندمى فرمايد: [ان اللّه يحب التوبين و يحب المتطهرين .
] ((165))

خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست دارد.
آن كـه وضـو دارد, پاكيزه و محبوب خداونداست .
در نتيجه كارهايش مورد پسند و عنايت حضرت حـق قـرار مـى گـيـرد.
بـنـابـرايـن ,مـادرى كه هنگام شيردادن به نوزادش وضو دارد, از نوعى آرامـش خاطر و معنويت بهره مى برد و فرزندش را با معنويات و قرآن مانوس مى سازد.
تجربه نشان مـى دهـد مادرانى كه هنگام شيردادن با وضويند,فرزندانى با معنويت وهوش و حافظه ى مطلوب پـرورش مـى دهـنـد,بـراى مـثـال مـادر شـيـخ مـرتـضـى انـصـارى او را هـرگـز بى وضو شير نـداد.
((166))

نـتيجه ى اين كار تربيت فقيهى بزرگ و شيفته ى قرآن و معنويت بود.
مادر گرامى مـحمد حسين علم الهدى نيز هرگز فرزندش را بى وضوشير نداده است .
((167))

اين ويژگى در زندگى بيش تر حافظان خردسال مشاهده مى شود.
((168))

2 - تشويق انـسان , به ويژه كودك , براى پيشرفت در كارها به تشويق هاى معنوى و مادى نياز دارد.
بيان آثار و اهـمـيـت حـفظ كتاب خدا در كنارتشويق هاى مادى و اعطاى جوايز در ايجاد علاقه به قرآن تاثير بـسـياردارد.
تشويق حتى براى بزرگسالان نيز لازم است و آن ها رابه پيشرفت فزون تر وا مى دارد.
بنابراين , هرگز نبايد تصوركرد كودك در سنى خاص به تشويق نياز ندارد, به عبارت ديگر, تشويق و براى همه لازم است براى گروهى لازم تر.
3 - فراهم ساختن محيط قرآنى خـانـه هـا و مـحـيط هايى كه از عطر دل انگيز قرآن آكنده است وآهنگ تلاوت قرآن در آن طنين مـى افـكـنـد, عـشـق و عـلاقـه به قرآن وحفظ آن را, در ساكنانش فزونى مى بخشد.
يكى از علل سـفـارش امامان (ع ) به قرائت قرآن در خانه ها اين است كه تلاوت قرآن درخانه همسر و فرزندان را نيزبه خواندن قرآن و حفظ آن تشويق مى كند.
بيش تر قاريان مشهور جهان در محيطى قرآنى رشد يافتند وباپديدآوردن فضايى معنوى در خانه , فرزندانى مانوس با قرآن تربيت كردند.
عبدالباسط در 10 سـالگى به جمع حافظان كل قرآن پيوست ودر 19 سالگى با دختر عمويش ازدواج كرد.
ثمره ى زنـدگـى وى چـهـارفـرزنـدبه نام هاى جمال , محمد, طارق و خالد است .
محمد حافظ كل قرآن شمرده مى شود.
جمال و خالد حافظ چند جزء و طارق نيزحافظ نيمى از قرآن است .
((169))

اسـتـاد طـبـلاوى , قـارى مشهور جهان , نيز 7 پسر و 5 دختر دارد.
بسيارى از فرزندان وى حافظ قـرآنـنـد.
ابـراهـيـم (كـار شـنـاس ارشدبازرگانى ), محمود (ناخداى كشتى ) وخالد (كارشناس فلسفه )درشمار حافظان قرآن جاى دارند.
((170))

در ايـران اسـلامـى نـيـز حافظان بى شمارى به چشم مى خورند كه در خانواده ى قرآنى باليده اند.
خـانـواده هـاى طـبـاطـبـايـى و وزيـرى درشـمـار اين خانواده هايند.
حجت الاسلام سيد محمد مهدى طباطبايى , يكى از استادان حفظ قرآن مجيد, ((171))

چهارفرزند داردكه همه ى آن ها كل و يا بسيارى از قرآن رابه خاطر سپرده اند.
يكى ازفرزندانش به نام [محمدحسين ] بى نظيرترين حافظ جهان شناخته شده است و باشيوه هاى گوناگون و جذاب آيات قرآن را ارائه مى دهد.
((172))

يـكـى ديـگـر از اين محيطهاى الاهى , خانواده ى محترم وزيرى است .
نونهالان اين خانواده محمد صـادق (12ساله ) و زهرا وزيرى (ده ساله ) حافظ كل قرآنند.
فاطمه وزيرى (5 ساله ) حافظ بيش از پـنـج جزء قرآن شمرده مى شود.
((173))

اين كودكان نيز در ارائه ى برنامه هاى قرآنى به شيوه هاى گوناگون و جذاب مهارت فراوان دارند.
4 - حضور در محافل قرآنى حـضـور, در محافل قرآنى نيز از راه هاى ايجاد علاقه در نونهالان است .
اگر پدر ومادر خود حافظ قـرآن نـيـسـتند يا براى ايجاد محيطى قرآنى در خانه فرصت و دانش كافى ندارند, دست كم بايد فرزندان خود را به محافل قرآنى ببرند تا به تدريج نور قرآن دل هاشان را روشن و شيفته سازد.
5 - گوش دادن به نوارهاى ترتيل گوش سپردن به نوارهاى ترتيل نيز نونهالان را سمت عشق به قرآن مى كشاند.
مطالعه ى زندگى حـافظان قرآن , به ويژه نونهالان ,نشان مى دهد آنان تنها با شنيدن يك نوار قرآن در مسير قرائت و حـفظ كتاب خدا گام نهادند و هرگز كسى درباره ى فضيلت و آثار حفظ قرآن با آنان سخن نگفته اسـت .
رقيه محمدى در شمار اين گروه جاى دارد.
او درسه سالگى در كنار برادرانش به نوارهاى قـرآن از جمله صوت [عبدالباسط] گوش مى داد و مى كوشيد شبيه اين قارى بخواند.
پدرش - كه مـكـانـيـك بود- با مشاهده ى علاقه ى وى نوارهاى تلاوت قرآن برايش خريد و او را در حفظ قرآن تشويق و يارى كرد.
ره آورد اين تلاش , حافظى به نام رقيه محمدى است .
((174))

اسـتـاد شـهـريـار پـرهـيـزكـار, ((175))

سـيد محمد حسين طباطبايى ((176))

و محمد صادق وزيرى ((177))

نيز در شمار كسانى جاى دارند كه با گوش دادن به نوارهاى ترتيل شيفته ى قرآن شدند وبدين حوزه گام نهادند.
فهرست چهارده دوره مسابقات بين المللى قرائت وحفظ قرآن كريم اولين دوره

16 - 20 بهمن 1360 شركت كننده : 24 نفراز12 كشور جهان داوران : 4 داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده حفظ كل : سالم محمد هروس از ليبى قرائت : سيد محسن خدام از ايران دومين دوره

12 - 17 فروردين 1362 شركت كننده : 30 نفر از 13 كشور جهان داوران : چهار داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : خانم ام الفخر علامه از ايران حفظ نصف : شهريار پرهيزكارازايران حفظ ثلث : فتحى سالم از ليبى قرائت : سيد مرتضى سادات فاطمى از ايران سومين دوره

12 - 17 فروردين 1363 شركت كننده : 35 نفر از 11 كشور جهان داوران : چهار داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : واصف رضا خطيب از لبنان حفظ نصف : مصطفى بشيرالقليب از ليبى قرائت : هاشم روغنى از ايران چهارمين دوره

12 - 17 فروردين 1365 شركت كننده : 56 نفراز 19 كشور جهان داوران : سه داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : على الحفاف از عربستان حفظ نصف : محب الدين عبدالسبحان نورالدين از عربستان حفظ ثلث : محمد سيف اللّه از بنگلادش قرائت : محمدكاظم محمدزاده از ايران پنجمين دوره

12 - 17 فروردين 1366 شركت كننده : 45 نفراز 17 كشور جهان داوران : چهار داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : شهريار پرهيزكار از ايران حفظ نصف : محمد عمران از پاكستان حفظ ثلث : محمد حسن الكردى از سوريه قرائت : محمد حسين سعيديان از ايران ششمين دوره

12 - 17 فروردين 1368 شركت كننده : 68 نفر از 25 كشور جهان داوران : دو داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : عبدالحافظ انصارى از هندوستان حفظ دو سوم : محمد جواد نعمت اللهى از ايران حفظ ثلث : خليل دل پاك از ايران قرائت : حسن رضاييان از ايران هفتمين دوره

اسفند 1368 شركت كننده : 49 نفر از 20 كشور جهان داوران : چهار داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : نورى عواد العامرى از مجلس اعلاى عراق قرائت : محمد جواد پناهى از ايران هشتمين دوره

13 - 17 بهمن 1370 شركت كننده : 49 نفر از 28 كشور جهان داوران : شش داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : محمد كاظم بافقى گرامى از ايران قرائت : سيد مجيد هروى از ايران نهمين دوره

1 - 5 بهمن 1371 شركت كننده : 32 نفر از 21 كشور جهان داوران : چهار داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : احمد الدباغ از مجلس اعلاى عراق قرائت : مهدى قره شيخ ‌لو از ايران دهمين دوره

20 - 22 دى 1372 شركت كننده : 55 نفر از 36 كشور جهان داوران : دو داور خارجى به همراه شش داور ايرانى برگزيده : حفظ كل : شاه جان حاجى جلنداز از قطر قرائت : عبدالباسط امام تومارا از فيليپن يازدهمين دوره

10 - 14 دى 1373 شركت كننده : 46 نفر از 29 كشور جهان داوران : 7 داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : عبدالحميد از بنگلادش رشته تفسير: خالد عبداللّه از يمن قرائت : محمد رضا پورزگرى از ايران دوازدهمين دوره

28 آذر - 4 دى 1374 شركت كننده : 41 نفر از 26 كشور جهان داوران : 5 داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : محمد حاج ابوالقاسم از ايران حفظ 20 جزء: مهدى ظريف ذاكريان از ايران قرائت : (به دليل عدم دريافت حد نصاب امتياز, نفراول برگزيده نشد) سيزدهمين دوره

18 - 24 آذر 1375 شركت كننده : 75 نفر از 32 كشور جهان داوران : 5 داور خارجى به همراه داوران ايرانى برگزيده : حفظ كل : امير آقايى از ايران حفظ 20 جزء: محمد محمود الحسن از بنگلادش قرائت : (امتياز به حد نصاب نرسيد) چهاردهمين دوره

6 - 12 آذر ماه 1376 شركت كننده : 105 نفر از 46 كشور جهان داوران : 7 داور خارجى و 11 داور ايرانى برگزيده : حفظ كل : عريف الدين معروف از بنگلادش حفظ 20 جزء: ابراهيم حامد عبدالسلام از ليبى قرائت : كريم منصورى از ايران تـوضيح : در سال 1364و 1366 به علت بمباران هاى شديدشهرهاى كشور و موشك باران تهران به دست عراق و در سال 1369به دليل جنگ خليج فارس مسابقات برگزارنشد.
((178))

فهرست مقالات , سخنرانى ها و مصاحبه ها درمطبوعات پيرامون حفظ قرآن كريم

نگاهى به فوايد و امتيازات و شرايط حفظ قرآن مبين , ../7/1372,ص 51.
نـگاهى به نحوه ى قرائت و حفظ قرآن در عصر رسالت پيامبر اسلام مكتب اسلام , 7.
/ 7 / 1362, ص 66.
اهـميت حفظ و قرائت قرآن در صدر اسلام و دلائل عظمت قرآن لاريجانى , على , سخنران , ميراث جاويدان , ../1/ 1372, ص 14.

 

 

 

مـيـزان ضرورت و اهميت حفظ قرآن در حوزه هاى علميه مكارم شيرازى , ناصر, مصاحبه شونده , پيام قرآن (پيش شماره ),../6/1372 ص 52.
راهـنـمـايـى هـايـى پـيـرامون چگونگى حفظ قرآن محمدى رى شهرى ,محمد, مصاحبه شونده , اطلاعات , 3/2/1369, ص 7.
اهميت حفظ قرآن اطلاعات , 2/3/1370, ص 7.
ضـرورت حـفـظ و قـرائت قـرآن و نهج البلاغه و نتايج آن خزعلى ,ابوالقاسم , سخنران , اطلاعات , 7/9/1370, ص 7.
گـفـتـارى پـيـرامون فضيلت , تلاوت , استماع و حفظ قرآن كريم شمس الدين , مهدى , نويسنده , اطلاعات , 15/12/1370, ص 7.
آشنايى با اهميت و ضرورت حفظ قرآن نظام زاده , سخنران ,اطلاعات , 15/5/1376, ص 7.
اهـمـيت آموزش , تلاوت و حفظ قرآن و وظايف حافظ قرآن از نظراحاديث فقيهى , رضا, نويسنده , اطلاعات , 28/8/ 1371, ص 7.
اهميت و ضرورت حفظ قرآن براى روحانيون جمهورى اسلامى ايران اطلاعات , 4/7/1370, ص 10.
سخنان آيت اللّه خامنه اى رهبر انقلاب اسلامى در جمع قاريان قرآن پيرامون توجه مردم به قرائت و حفظ قرآن كيهان , 5/12/372, ص 31.
چگونگى موفقيت در حفظ قرآن سروش , محمد مصاحبه شونده ,رسالت , 21/8/75, ص 4.
تشريح آثار معنوى حفظ و قرائت قرآن حسنى زاده , اميد, مصاحبه شونده , رسالت , 29/5/75,ص 4.
مـطـلـبـى در زمـيـنـه ى منزلت حفظ قرآن كريم از نظر احاديث و آيات قرآن جمهورى اسلامى , 12/7/74, ص 14.
ضـرورت فـراگـيـرى و حـفظ قرآن از سوى مردم در كشور خامنه اى , على ,سخنران , اطلاعات , 19/11/73, ص 2.
ضرورت توجه به حفظ و تلاوت قرآن و نقش آن در مقابله با تهاجم كفرجهانى هاشمى رفسنجانى , اكبر, سخنران , اطلاعات , 21/10/74,ص 7.
توصيه هاى آيت اللّه بهجت درباره ى توجه به قرآن و اهميت حفظ آن اطلاعات , 2/11/74, ص 8.
چـنـد پـيـشـنـهاد در زمينه ى مسابقات حفظ قرآن نابينايان نيك پور, ميترا,نويسنده , اطلاعات , 8/11/74, ص 11.
شيوه ى حفظ و قرائت قرآن فروغى , جواد, مصاحبه شونده ,رسالت , 23/12/1371, ص 4.
ارزش و اهـمـيـت حـفظ و تلاوت قرآن و بررسى ترجمه و تفاسير آن موسوى اردبيلى , عبدالكريم , سخنران , اطلاعات , 14/2/1368,ص 12.
اهـمـيـت آشـنـايـى جـوانان با قرآن و حفظ آن محمدى رى شهرى ,محمد, سخنران , اطلاعات , 22/7/1372, ص 7.
فرازهايى از سخنان آقاى هاشمى رفسنجانى درباره ى حفظ و قرائت قرآن كريم , جمهورى اسلامى , 11/1/1372, ص 10.
پـژوهـشـى پـيـرامون حفظ و جمع آورى قرآن حجتى كرمانى , على ,نويسنده , جمهورى اسلامى , 29/11/1371, ص 15.
بررسى آثار قرائت و حفظ قرآن بر انسان زائر, ش 3, 0/3/1373,ص 26.
بـيـان مـراد از حـفـظ قـرآن در آيه ى سوره ى حجرانا نحن نزلناالذكرحسينى قائم مقامى , عباس , نويسنده , كيهان انديشه , ش 34, 0/11/1369,ص 40.
ميزان علاقه خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازى به قرآن و حفظقرآن بابايى , رضا, نويسنده , مبين , 0/7/1372, ص 25.
نظراتى پيرامون اهميت حفظ و قرائت قرآن كريم كيهان عربى ,16/9/1409, ص 3.
نقد و بررسى برنامه هاى حفظ و قرائت قرآن در كشور اخلاقى , بهزاد,نويسنده , كيهان , 9/8/75, ص 6.
كتاب نامه ى حفظ قرآن

راهـيـان حـفظ قرآن بصرى , حافظ علا و صفاالدين , ترجمه محمدمهدى رضايى , نويد اسلام , قم , 1376.
چـگـونـه قـرآن را حفظ كنيم ؟ پرهيزكار, شهريار, نمايندگى ولى فقيه در نيروى مقاومت بسيج , 1371.
آموزش حفظ قرآن جويبارى , محمود, 1376.
شيوه هاى حفظ قرآن كريم حق جو, محمدحسين , قدس , قم ,1372.
اهميت حفظ قرآن كريم و شيوه ى آن دغاغله , مهدى , دار التحفيظللقرآن الكريم , اهواز, 1372.
كيف يحفظ القرآن شربينى , ابراهيم عبدالمنعم , داراسلام ,1415ق .
عاشقان قرآن صالح ,حسين مركز فرهنگى شهيد مدرس , اصفهان ,1377.
راهنماى حفظ قرآن العانى , مزاحم طالب , ترجمه عبداللّه احمدى , احسان , تهران .
درباره ى حفظ قرآن كريم قبانچى , سيد باقر, ترجمه ابراهيم احمديان , دارالاعتصام , قم , 1375.
عون الرحمن فى حفظ القرآن قلمونى , ابى ذر, مكتبه التراث الاسلامى , 1413ق .
انوارقرآن كريمى , يعقوب , شاكر, قم , 1378.
اهميت و روش حفظ قرآن كلانترى ,الياس , بيان , تهران , 1362.
روش حفظ قرآن كريم گرامى ,كاظم , آستان قدس رضوى , مشهد,1371.
اصول و كيفيت حفظ قرآن كريم گرامى , كاظم , مركز عالى تربيت مدرس , مشهد, 1375.
منابع

آلوسى , ابى الفضل شهاب الدين سيد محمود: روح المعانى , وزاره الاعلام ,رياض , 1409ق .

ابن منظور, ابى الفضل جمال الدين محمدبن مكرم : لسان العرب , ادب الحوزه , قم , 1405ق .
اعلمى حائرى , محمد حسين : دائرة المعارف الشيعية العامة ,اعلمى , بيروت , دوم , 1413ق .
امين , سيد محسن : اعيان الشيعه , دار التعارف , بيروت , 1403ق .
انصارى , مرتضى : زندگانى و شخصيت مرتضى انصارى ,حسينعلى نوبان , 1369.
باقرى بيدهندى , ناصر: دانشوران روشندل , دفترتبليغات اسلامى ,1376.
بخارى , ابوعبد اللّه : صحيح بخارى , دار احياء التراث العربى ,بيروت بديوى , يوسف على : حق القرآن الكريم على الناس , دارابن كثير,بيروت , 1414ق .
پرهيزكار, شهريار: چگونه قرآن را حفظ كنيم , نمايندگى ولى فقيه در نيروى مقاوت بسيج , 1371.
جدايى , اصغر: دكتر هفت ساله , مؤسسه جامعة القرآن , قم , دوم ,1378.
حجتى , سيد محمد باقر: اسلام و تعليم وتربيت , دفتر نشر فرهنگ اسلامى , يازدهم , 1366.
حق جو, محمد حسين : آيين حفظ و تقويت حافظه , قدس , قم ,پنجم , 1375.
حويزى , عبد على بن جمعة عروسى : نورالثقلين , اسماعيليان , قم ,1373.
خويى , سيدابوالقاسم : معجم رجال الحديث , آثارالشيعه , قم , سوم ,1410ق .
------------------:: صراط النجاه , دار الاعتصام , ايران1417 ق .
------------------: البيان فى تفسيرالقرآن , علميه قم , دغاغله مهدى : اهميت حفظ قرآن كريم و شيوه آن , دارالتحفيظللقرآن الكريم ,اهواز 1372.
ذهبى , شمس الدين ابى عبداللّه محمدبن احمدبن عثمان : معرفة القراءالكبار, بيروت , 1404ق .
راميار, دكترمحمود: تاريخ قرآن , اميركبير, تهران , 1362.
رحيمى , على محمد: معجزه قرن , طلوع انديشه , 1376.
رومى , فهدبن عبدالرحمن بن سليمان : خصائص القرآن الكريم , وزارة الاعلام , رياض , 1409ق .
زرقانى , محمد عبدالعظيم : مناهل العرفان , دار احياء الكتب العربية ,قاهره .
زبيدى , سيد محمد مرتضى حسينى :تاج العروس , التراث العربى ,كويت , 1403ق .
سبحانى , جعفر: فروغ ابديت , دانش اسلامى , قم , 1363.
سيوطى , عبدالرحمن جلال الدين : درالمنثور, دارالفكر, بيروت ,1403ق .
--------------------------:الاتقان فى علوم القرآن ,رضى , بيدار, 1363.
شربينى , ابراهيم عبدالمنعم : كيف يحفظ القرآن , دارالسلام .
شريعتى , محمدتقى :تفسيرنوين , دفترنشر فرهنگ اسلامى , تهران ,1365.
شكوهى يكتا, محسن : تعليم وتربيت اسلامى , شركت چاپ ونشرايران , تهران , 1366.
صالح , حسين : خرد سالترين دانشمند,مؤسسه جامعة القرآن , قم ,سوم ,1377.
-----------:عاشقان قرآن , مركز فرهنگى شهيدمدرس ,اصفهان , 1377.
طباطبائى , سيد محمد حسين : الميزان , اعلمى , بيروت , 1417 ق .
طبرسى ,ابى على فضل بن حسن : مجمع البيان , اعلمى , بيروت ,1415 ق .
طبرسى , حسين نورى : مستدرك الوسائل , آل البيت , بيروت , دوم ,1409ق .
طبرسى , ابى نصر حسن بن فضل : مكارم الاخلاق , مؤسسه اعلمى ,تهران , ششم , 1392ق .
طوسى , ابى جعفرمحمدبن حسن : استبصار, دارالكتب الاسلامية ,تهران .
عـامـلـى , سـيـد جـعـفرمرتضى : پژوهشى نو درباره ى قرآن كريم ,ترجمه محمد سپهرى , شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى , 1374.
العانى , مزاحم طالب : راهنماى حفظ قرآن , ترجمه عبداللّه احمدى ,احسان , تهران .
عسكرى , سيد مرتضى : القرآن الكريم و روايات المدرستين , شركة التوحيد, 1415 ق .
فضلى , دكتر عبدالهادى : مقدمه اى بر تاريخ قراءات قرآن كريم ,ترجمه سيد محمد باقر حجتى .
اسوه 1415ق .
فيومى , احمدبن محمدبن على مقرى : مصباح المنير, دارالهجرة , قم ,1405 ق .
قاسم احمد, مريم : نگاهى به زندگانى قاريان مشهور قرآن كريم ,جهاد دانشگاهى , تهران , 1374 ق .
قرطبى , ابى عبداللّه محمدبن احمد انصارى : الجامع لاحكام القرآن ,ناصر خسرو, تهران , 1387ق .
قمى , عباس : سفينة البحار, فراهانى و كتابخانه سنايى .
كريمى جهرمى , على : نمونه هايى از تاثير و نفوذ قرآن , دارالقرآن ,قم , 1360.
كلينى , يعقوب : اصول كافى , ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوى ,دفتر نشر فرهنگ اسلامى , تهران .
كاند هلوى , عمريوسف : حياه الصحابه , داراحياءالتراث العربى .
گرامى , كاظم : روش حفظ قرآن كريم , آستان قدس رضوى , مشهد,1371.
مجلسى , محمدباقر: بحارالانوار, وفاء, بيروت , 1403 ق .
محدثى , جواد: روشها, معروف , قم , چهارم , 1375.
محيسن , محمد سالم : معجم حفاظ القرآن عبرالتاريخ , بيروت ,1412ق .
مدرس , ميرزا محمدعلى : ريحانة الادب , خيام ,تهران , 1369.
مدرس , محمدباقر: ستاره هاى فضيلت ,اوحدى , 1374.
معرفت , محمدهادى : التمهيد, اسلامى , قم , 1415 ق .
مكارم شيرازى , ناصر: تفسيرنمونه , دارالكتب الاسلامية , تهران ,1372.
ميبدى , ابوالفضل رشيدالدين : تفسيركشف الاسرار, اميركبير, تهران ,ششم , 1376.
نيشابورى , ابى الحسين مسلم بن حجاج قشيرى :صحيح مسلم ,داراحياءالتراث العربى , بيروت , واقدى , محمدبن سعد كاتب : الطبقات الكبير, بيروت , 1405 ق .
هندى , علاءالدين على بن حسام الدين : كنزالعمال , الرساله , بيروت ,1405 ق .